دیدار رئیس جمهور کشورمان با نخست وزیر بریتانیا که تنها به قدر بیست سی ثانیه، تصویر از آن منتشر شد و معلوم نشد طرفین طی آن دیدار که محلش از قضا! بسیار تنگ و فاقد ابتدائیات لازم برای تشریفات دیدارهائی در این سطح بود و تو انگار کن پاگرد یکی از طبقات هتل محل اقامت …
سی و چهار سال قبل در چنین روزی شیپور جنگ نواخته شد تا شناختن مرد از نامرد آسان شود و مگر وفا و مردانگی را کجا میتوان آزمود جز در میدان جنگ…!؟ و آیا بلای عالمگیر رفاه و رفاه زدگی، ما را از دشمنی که خاکریز به خاکریز دارد نزدیک و نزدیکتر میشود، غافل کرده …
آیا با عنایت به اینکه حدود یکسال است نمایندهی تعیین شده از سوی دولت جدید، نتوانسته از گیت صدور روادید دولت فخیمهی آمریکا بگذرد و سکان نمایندگی دائم ایران در سازمان ملل متحد در نیویورک به لطف دوستان وزارت خارجهی ایالات متحده، خالی و بلاصاحب مانده و آمریکا در کمال حسن نیت و تعامل با …
حکایت ناتمام و شگفت تو، اسرارنامهی نشانههاست. و تو همیشهی خدا با نشانهها با من حرف زدهای و از ردی که در جا به جای زندگیام گذاشتی و میگذاری و دلم همیشهی خدا به بودنت قرص است. در همهی سالهای زندگیام، عطشی به وسعت میل دانستن و شوق شنیدن از تو نداشتهام و همیشه از …
این متن، بریدهایست از نامهای طولانی که یکی از دوستان که از قضای روزگار فرزند شهید هم هست خطاب به آقا نوشته و باز از قضای روزگار نسخهای از آن به دست حقیر افتاده و من بیآنکه آن بندهی خدا بخواهد و بداند، بخشهای قابل انتشار در معرض نگاه عموم نامه را از نظر حضرات …
زیباسازی محیط شهری، امری بدیهی و لازم و از ابزارهای روزآمدسازی مبلمان محیط شهر و البته از ضروریات مدیریت شهری است. اینکه زعمای شهر به زیباساختن و زیباتر ساختن مسیرهای عبور و مرور مردم همت میگمارند جای تقدیر و سپاس ویژه دارد و اینکه یکی دو سال است ارباب نظر، همت به نقش بندی طرحهای …
و فرمود: اسباب سوختن خلوص است و جز با آتشزنهی اخلاص آتش در خرمن عاشق نمیافتد و نمیسوزد و نمیشوزاند. الغرض اگر این را فراهم نکنی و نداشته باشیاش هر سهمی و هر تقدیری برایت مقدر است الا سوختن و ذوب شدن و رسیدن.
کسالت هرچند مختصر آقا تلنگری بود برای اهل نظر که قدر نعمت نفس گرم ایشان را به یاد بیاورند. که فرمود: «نعمتانِ مفقودتان؛ الصحّه و الامان» که متوجه این نکته شویم که وجودِ مغتنمِ پیرِ مرادمان امان و امنیت است و راحتمان از صدقه سر اوست. که شکر نعمت بودنش را به یاد و به …
سلام آقا جان! شنیدهایم رفتهاید بیمارستان برای یک عمل جراحی مختصر! و گفتهاید که سلامتان را به مردم برسانند و بگویند: به حمد الاهی عمل خوب بوده آقاجان! خود شما هم وقت سحر و قبل عمل، مصاحبه کردهاید و گفتهاید نگران نباشیم! آقاجان! حتی عملِ مختصرِ موفقیت آمیزِ شما هم دلهُره میاندازد توی دل ما. …
پیرزن سهم شیرینی و شربتی را که شب توی مجلس مولودی خوانی بعد از نماز دوره چرخانده بودند را پیچیده بود لای دستمال کاغذی و آورده بود برای همسایهشان که چند روزی بود ناخوش احوال روی تخت بود و میگفت: اینها به صد تا دوا و دکتر میارزند. بخور و شفا بگیر. این شیرینی و …