میخِ محکم؛ غده‌ی چرکین!

“دی‌شب در کنسرت آوازهای محلی، جلو و عقب ما در دو ردیف تاجیک‌ها نشسته بودند. با دو نفرشان آشنا شدم. یکی رمضان… دیگری گابریل میخائیلوف. معلوم است دیگر. اولی مسلمان‌زاده و دومی یهودی‌زاده. و هر دو از «فرغانه» و با هم‌آن شب‌کلاه‌های چهار ترک بتّه‌جقه‌دار…هم‌این گابریل در مثلن در اسرائیل می‌شد «گاوریل میشالوم» مثلن و …

اقتصاد مقاومتی؛ الفبای غیرت

امروز دشمنان براى ملت ایران با تحریم مشکل درست کردند؛ خب، حالا اگر آمدند شرط برداشتن تحریم را یک چیزى قرار دادند که شما غیرتت نمی‌گنجد که آن را انجام بدهى؛ چه کار می‌کنید؟ قطعاً قبول نمی‌کنید. معلوم است هیچ مسئولى موافق نیست که در مقابلِ دشمنان کوتاه بیاید و براى اینکه مثلاً تحریم‌ها برداشته …

جاء الحق

در عهد حکومت شیاطین بر کره‌ی خاکی و در زمانه‌ی از رونق افتادن سکه‌ی یاد خدا، مردی از خویش برآمد و کاری کرد کارستان. مردم را از دورترین نقطه‌ی آفریقا تا قلب فرانسه و آمریکا و شوروی به تأمل این معنا واداشت که می‌شود خدائی بود و حکومت کرد. مردی که عبای مشکی می‌پوشید و …

به محمود؛ کسی که دل‌مان از دست چپ و راستش خون بود…

آقای رئیسِ دولتِ سابق! که وقتِ دولت‌تان کم از شما و چپ و راست‌تان * خونِ دل نخوردیم؛ نامه‌ی فحاشانه‌ی معاونِ مفسدتان نوش جان‌تان. غرض این‌که یک میلیارد و چندصد میلیون تومان مبلغ درشتی برای هزینه‌ی انتخاباتی به مقیاس کل شهرهای ایران نبود و نیست که جناب معاون‌تان فرموده با اطلاع شما از جابر ابدالی …

عذر تقصیر

بازخورد چیزهائی که این‌جا نوشته و می‌نویسم را رصد می‌کنم. حالا که چند سالی است LIKE زدن و به SHARE کردن مُد شده، دیدن و شمردن و احصا کردن بازخوردها جنبه‌ی عمومی‌تری یافته و کار این کم‌ترین در رصد و تحلیل بازخوردها را راحت‌تر کرده است. جنبه‌ی منفیِ LIKE و به SHARE در این است …

خبر مرگش

بعید است عبداللهِ سعودی، هم‌این دی‌روز مرده باشد. نعش پادشاه چه بسا چندین و چند روز توی سردخانه‌ی بیمارستان مجهز و مدرنی که به اسم خودش در ریاض ساخته بود ماند تا به وقتش تیتر یکِ خبرگزاری‌های اطراف و اکناف عالم شود و خبرش را روز جمعه‌ای درز دهند که در نظر شیعیان روز فرج …

آدم‌های خوبِ شهر

خبر را یک‌هوئی به‌ش دادم؛ «پاسپورتت را زود برسانش به‌م تا کارهای ثبت نام و ویزایش را ردیف کنیم. سر برج ان‌شاءالله عازمی.» بی‌مقدمه و بی‌آنکه ذهنش آماده‌ی شنیدن هم‌چه خبری باشد. طول کشید تا بگیرد چه می‌گویم و اشکش جاری شود. روی لایه‌ی اشکی که چشم‌هایش را پوشانده بود، شنید که یک بنده‌ی خدائی، …

جهاد؛ عمــــاد

“خوش به حال او که پیش از آنکه مرگ لحظه‌ای به بردنش فکر هم کند بی هوا پرید… چند عکس و یک خبر… از او همین به ما رسید چند عکس و یک خبر و نام کوچکش نام کوچکش «جهاد» بود نام خانوادگی: شهید” +

یــــــــــــــأس

“یأس از جنود ابلیس است؛ یعنى شیطان‌ها انسان را به یأس وا مى‌دارند. همین ابلیس‌هایى که مى‌بینید در طول تاریخ ملت‌هاى ضعیف را مأیوس کرده‌اند. همین‌هایى که به ملت‌هاى ضعیف تزریق کردند که (ما هیچ نمى‌دانیم و هیچ نمى‌توانیم.) همین‌هایى که به ملت‌هاى ضعیف به واسطه وابستگی‌شان به خارج گفتند که ما باید غربى باشیم… …

زائر

نماز که تمام شد، دستش را جلو آورد که دست بدهیم. نیم خیز شده بود که برود. دستم را که داشت می‌فشرد، درآمد که «الاهی دستت برود بخورد به ضریح آقا امام حسین» و گفتم«الاهی قسمت شما هم بشود. نه یک بار که چارده بار… .» پایش سست شد. نشست. دست گذاشت روی پیشانی‌اش و …