حالم خوب نیست. برای آن که بدانی حالم چه قدر خوب نیست می گویمت که بدانی نبودنت… دل ندادنت… هم دل و هم سودا نبودنت تازه گی ها بیش تر از قبل می رود زیر جلدم! شیطان هم مدام زیر گوشم می خواند که این سهم و حق! تو نیست و من درمانده تر از …
حالا که سفره ی میهمانی ات جمع شده و بندگان را در سراسر زمین وسیعت پراکنده ای حالا که دیگر خبری از نَفَس های متبرک به شمیم تسبیح و تهلیل نیست و خواب هایمان مثل خواب های ماه مبارک رنگ و اثری از عبادت ندارد حالا که شیطان ِ در بند یک ماهه، افسار گسیخته …
می گویند روی ماه را که دیدی زکات فطره واجبت می شود. می گویند آدم باید باید قبل اقامه ی نماز عید زکات فطریه اش را بدهد. می گویند زکات فطریه باید از قوت غالب سنه باشد. یعنی فلان قدر از آن چیزی که خوراک اغلب روزهایت هست. همه ی این ها قبول! حالا فقط …
حالا که شب های آخر میهمانی است و من می دانم که خواهی رفت و نمی دانم سال دیگر که برگردی من یا دلم – دلم مهم تر است البته! – زنده ایم یا نه، لطفن کمی آهسته تر برو… کمی آهسته تر، جوری که ثانیه های این دو سه روز آخر کش بیایند. نفس …
فلسطین آزاد خواهد شد؛ در این هیچ شبههاى نداشته باشید. فلسطین قطعاً آزاد خواهد شد و به مردم بر خواهد گشت و در آنجا دولت فلسطینى تشکیل خواهد شد؛ در اینها هیچ تردیدى نیست؛ اما بدنامى آمریکا و بدنامى غرب برطرف نخواهد شد. اینها همچنان بدنام خواهند بود. شکى نیست که بر اساس حقایقى که …
فرمود: «لیلهالقدر خیرٌ من الف شهر … لیس فیها لیلهالقدر». هزار ماهى که در آن لیلهالقدر نیست. مسلّم در هزار ماه متوالى، دهها لیلهالقدر است؛ اما آن لیلهالقدر نیست. لیلهالقدرى که در آن امام نیست و «تنزّل الملائکه والروح» نیست، یا اگر تنزّل ملائکه هست، مردم از آن استفاده نمىکنند؛ این چه لیلهالقدرى است؟ لیلهالقدر …
ام شب، قرآن برای هزار و چندصد و چندمین نوبت نازل می شود و ما برای هزار و هزارمین نوبت یتیم درک قدر قلب قرآن ایم. ام شب، قدر را به وسعت هزار ماه قسمت می کنند. ام شب، فوج فوج ملائکه ی مقرب به قلب قطب عالم امکان نزول می کنند تا تقدیر را …
دل را به خدا پیوند بزنید. راهش معلوم است: ترک گناه، انجام واجبات، بهخصوص نماز و بهویژه در اول وقت و با حضور قلب، بعد هم مستحبات از انس با قرآن تا نافله و نماز شب. اگر به بچههای خودم هم میخواستم بهترین سفارش را بکنم، همینها را میگفتم.* *.- ره بر نیک اندیش انقلاب. …
زیر پایش خدا غزل می ریخت غزلی را که از ازل می ریخت آن امامی که تا سحر امشب روی لبهای من غزل می ریخت شب شعر مرا چه شیرین کرد بین هر واژه ای عسل می ریخت آن که در جیب کودکان یتی قمر و زهره و زحل می ریخت آن کریمی که در …
هو الذی بعث فی الامیین رسولا منهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین. و آخرین منهم لما یلحقوا بهم و هو العزیز الحکیم! یعنى خدا این پیامبر را فقط براى همین عدهیى که هستند، نفرستاده است؛ بلکه براى دیگرانى هم که هنوز به …