شب‌های رمضان

پرده ی آخر عملیات رمضان ( چهارده – سی )

این شُر شُر ِ باران های آخر ماه مبارک انگاری مامور ویژه ی رفت و روب ته مانده ی چرک و چرب روحمان است. پنداری خدا امسال کار دیگری باهامان دارد! که این طور سیل آسا، به صرافت بشور و بسابمان افتاده!!! از دی روز تا به حال که شُر شُر ِ باران و رعد …

سلامٌ هِیَ حَتی مَطلَعِ الفَجر

شب سرت را بالا کن.ببین چقدر چشم از آسمان زل زده و دارد زمین را گاه می کند. همه دارند اینجا را می پایند. خسته هم نمی شوند. مگر اینجا چقدر قشنگ است که این همه نگاه می کنند. صبح که هوا روشن شد تو هم نگاه کن ببین چی بود قضیه.* *. باران خلاف …

تساوی تنفس و تسبیح

ما خیلی که هنر کنیم، از کلهم اجمعین رمضانت، تشنگی و گرسنگی اش را می فهمیم و تحمل کردنش را. اصلن اینکه گفته ای: ( نفس کشیدن در فضای رمضان، سُبّوحٌ قُدّوس کردن است و خواب هایتان عبادت) کار ما را راه می اندازد! خیلی که هنرمند باشیم، نفس هایمان را عمیق تر می کشیم …

رمضان شروع شده است …

رمضان! شروع شده است. ماه خدا ماه تسبیح نفس ها و عبادت خواب ها. ماه ِ ساعت جدید ِ کار!!ها. فرمایش فرموده اند که از ۹ تا ۲ عصر برویم سرکار. ولی کسی نفرمود؛ کِی ها می آئی سراغمان. کِی ها منتظر آمدنت باشیم. کِی ها به مان سر می زنی و اصلن به مان …

دلم برایت تنگ می شود.

دلم برایت تنگ می شود. تا یک سال که نه. تا سیصد و بیست و پنج روز دیگر که دو باره شعبان برود و ماه تو دیگر باره طلوع کند. دلم برایت تنگ می شود. برای عطر نعنا داغ روی کاسه آش افطار و بوی نان داغِ تنگ چای شیرین و صدای ربنای شجریان از …

برای قدسِ عزیز و جمعه ی آخر ماه مبارک

پیش از ورود به اورشلیم گمان نمی کردم که چیزی از آن در دست یهود باشد. اما اینطور نبود. هسته ی اصلی شهر البته در دست اردنی هاست.در درون حصار بلند کهنه اش و با «دیوار ندبه» و مسجد الاقصی. وقسمت شرقی آن، «تپه ی زیتون» که مهبط چه بسا وحی ها بود بر حضرت …

هر آنکس که دندان دهد، نان دهد!

امشب، چقدر حور و مَلَک روانه ی اینجا کرده ای! می دانم! امشب مرا و همه را غرق در دریای ژرف و شگرف رحمت بی واسعه ات خواهی کرد. امشب، مرا و همه را از چشمه ی آب حیات همیشه جوشان جوشن کبیر، خواهی نوشاند … امشب، تقدیر مولایم را الی احسن الحال بنویس. بنویس …