پولیتیک‌

همه می‌آئیم!

صبح یک روز معمولی در نقاط مختلف جهان، مثل هم نیست. صبح یک روز معمولی در عراق و عربستان و چاد و جیبوتی و هند و چین و کُره و کانادا و مکزیک و لیبی و روسیه، متفاوت از هم شروع می‌شود. صبح یک روز معمولی در نقاط مختلف جهان، می‌تواند معمولی شروع شود با …

خلاقیت!

طنزترین صحنه‌ی آخرین شبِ تبلیغاتِ حضراتِ نماینده‌گیِ دوره‌ی دهمِ نمایندگی مجلس و هواداران و سینه چاکان تکرار شعارهای هم‌دیگر بود با این توفیر که هر کدام، اسم آدمِ خودشان را به عنوان مرکز و ملجاء شعار بر سر هم داد می‌زدند. یعنی در شعارها این فقط اسامی و القاب و عناوین بود که عوض می‌شد …

نامه‌ی وارده. تبریک نامه

“من این روزها را همیشه دوست داشته‌ام. خاطره‌ای ندارم از آن روزها اما، همیشه سرودهایش، شنیده‌هایم و تصاویرش برایم خوشایند بوده‌اند. این روزها بر شما مبارک… . امیدوارم اصل اساسی این «واقعه» محقق گردد و ما در آن نقشی داشته باشیم.”

قانون شما را قبول ندارد!

اگر امام الآن زنده بود و اگر! و اگر! و اگر اجازه می‌داد کسی از نزدیکانش نامزد انتخابات خبرگان شود، و می‌شنید که آن کَسِ نزدیکش به اتکای چیزی که در قانون نیامده، دارد برای نهاد رسمیِ قانونی شاخ و شانه می‌کشد، چه می‌شد و چه می‌کرد؟ و اگر امام الآن زنده بود، اجازه می‌داد …

تبلیغ

شانزده ساعت پیاده رویِ یک سره، نای همه را بریده بود جز هادی. نشسته بود بیرون چادر و از خنکای اول شبِ بعد از نماز مغرب و عشاء پا دراز کرده بود که کسی از راه رسید و مُهرش را خواست که نماز بخواند. زائر تازه از راه رسیده نمازش را که تمام کرد، تقبل …

انهدام

بزرگ‌ترین انهدام هسته‌ای تاریخ برگ زرین دیگری از دیپلماسی لب‌خند در ایامی که منسوب به امام حسینی است که از او و کربلایش “درس مذاکره آموخته‌اند!” مبارک است ان‌شاءالله دوازده هزار سانتریفیوژ در حالی منهدم می‌شود که ما با غرب به راه حلی دائمی نرسیدیم و چیزی که دادیم دائمی و برای ابد است و …

فرجام

آفرین به مجلسی که از آغاز تا فرجام رسیدگی‌اش به برجام بیست دقیقه هم طول نکشید و با رآیی که داد لابد! بیست گرفت و عجبا از بهارستان نشینان که خاطره‌ی تلخ بیست و یکم مهر را دوباره در حافظه‌ی تاریخی مردم زنده کردند و روز تصویب برجام‌شان با روز تصویب کاپیتولاسیون هم‌روز شد… . …

آرامگاه

“تیری که خورد به پای ستارخان از سفارت انگلیس شلیک شد و پارچه‌ای که با آن مدرس را کشتند… ملحفه شخصی سفیر انگلیس بود اینجا همیشه دیگ سفارت می‌جوشید و رقاصه‌ها می‌رقصیدند فرقی نمی‌کند زن یا مرد آخوند یا کراواتی پلو می‌دهند همیشه برای کشتن حسین” علی رضا قزوه