باید این جا برای ام روز چیزکی سر هم کنم و بنویسم. باید بنویسم تولد را یادم نرفته. باید بنویسم هنوز! دوستت دارم. باید بنویسم تا این بار که این طرف ها آمدی تا ببینی چیز تازه ای نوشته ام یا نه، کنتور موعودیه ام را ببینی که یک شماره به ش اضافه شده. آقای …
از ترافیک خطوط هوائی و شلوغی باند فرود طیاره ها، فقط شلوغی روی باند فرودگاه شهر تو را دوست دارم. می دانی! ترافیک روی باند فرودگاه شهر تو توفیق اجباری دور زدن بالای شهر است و گرد سر تو و گنبد طلائی ات چرخیدن. آنقدر نزدیک که بشود کفترهای جَلد حرمت را هم دید زد …
نماز اولین میهمان سرای خدا در زمین است. اول وقت رضوان خدا وسط وقت رحمت خدا و آخر وقت عفو خداست… طول دادن قنوت در نماز، سختی های مرگ را کاهش می دهد. پیامبر اعظم علیه و آله افضل صلوات المصلین
من: برا ادمائی با علایق ما تهران جای خوبیه برا نفس کشیدن حالا اگه این اینترنت و ارتباطات و … نبود معلوم نبود ما کی و کجا باید جواب دل مون رو می دادیم؟ در نظر بگیرید شهری رو که همه ی سهمش از فرهنگ فقط روزنامه فروشی هاش باشن با مجلات اکثراً زردشون! نه …
دلم برا حَرَمت پَــــر می زنه…
درون خلوت ما غیر نمی گنجد برو که هر که نه یار من است بار من است!
به هر روی نهادی مثل ِ دانش گاه ِ آزاد – ولو با استفاده ی اولیه از امکانات ِ دولتی – توانست با استقلال از نفت، به نهادی بسیار مهم در عرصه ی سیاست و خاصه رقابتِ سیاسی تاثیر گذار باشد. حمله ی ژورنالیستی به دانش گاه ِ آزاد، اگر نه مجوزِ دخالت ِ دانش …
اگر موسی به معجزه ی نیل می نازد و عیسی به خرق عادت دم مسیحائی اش و ابراهیم به بَرد و سَلام ِآتشی که در آن گرفتار بود، ما موسی و عیسی و ابراهیمی داریم که هر روز و هر شب نیل ِ شک برایمان بشکافد و دل های مرده مان را به دَمَش زنده …
فکر کن وسعت آدم ها به اندازه ی اوجی باشد که وقت فکر کردن، مرغ ِ خیالشان تا آنجا می تواند پر بکشد. بعد فکر کن همین آدم قرارست روز ِ حساب، راجع به همین وسعت خیال هایش جواب پس بدهد. حالا یادت باشد: روزیکه قرارست آنروز ازمان در مورد مثقال های ذره حساب کشی …