هفت هشت سال پیش، برای برگزاری نشست معرفی و نقد کتاب یکی از همشهریهای خوش ذوق دعوت شده بودیم به کتابخانه عمومی حکمت در شهر ایواوغلی. ایواوغلی شهریست در ۳۰ کیلومتری خوی. سرِ سهراهی ماکو-خوی-تبریز که چندین و چند شاعرِ محلیِ خوشقریحه دارد، هر کدام با یک قطار شعر و جالبتر اینکه یکی از شعرای …
اسم خوبی دارد؛ مراسم تکریم و معارفه. یعنی که مدیر قبلی را به جهت خدمتی که کرده، عزیز داشتن و تشکر کردن و مدیرِ تازه نفسِ جدیدالانتصاب را معرفی کردن. که بطرز رسمی به دستگاهها، ادارات و مردم بگویند که من بعد، کت تنِ کیست؟ طبیعیست که تکریم و معارفه شهردار شهر با مثلا تکریم …
روزهای منتهی به انقلاب است. شاهچیها چند خانه را شناسائی کردهاند که مال جوانهای انقلابی است و شبی نیست که با سنگ و چوب و چماق و تهدید و عربده، ترس را به جان زن و بچهی ساکن در آن خانهها نیاندازند. این سمت ماجرا که بچههای جوان و نوجوان انقلابیاند، نقشه ریختهاند برای انفجار …
علیالطلوعِ صبحِ یکی از روزهای هفته قبل، از سپاه زنگ زدند که میخواهیم بیائیم دیدار با خانوادهتان به مناسبت هفته پژوهش. منگتر از آن بودم که حواسم را جمع کنم و بپرسم پژوهش و ما دقیقا در کجای عالم به هم برخوردهایم؟ و همه زورِ ذهنیام را جمع کردم و این جمله از ذهنِ هنوز …
چندماهیست که سر قول و قراری که باهم داریم، عصرها بعد از کار یکسر میروم قطعه شهدا و زیارتی و ارادتی و غر زدنی و درددلی و همگی البته ظرف سی چهل ثانیه و سرپا و از پشت شیشههای عینک دودیِ ضدآفتابِ بُرندهی تموز و راهم را میکشم و برمیگردم خانه. مختصر و سرپائیش هم …
جلسات اول هر مقطعی از تحصیل به آشنائی محصلان و معلمان از همدیگر میگذرد و این، در مقطع دکتری که محصل سن و سالی ازش گذشته و زندگیش خط و ربط و مسیر و مجرا پیدا کرده، بیشتر و پررنگتر است. جلسه اولی که نشستیم در کلاس تاریخ عثمانی، دکترِ مدرسِ درس، یکان یکانِ ما …
دوباره بعد از ۱۹ سال، مهرماه برایم رنگِ درس و دانشگاه و اضطراب سر وقت رسیدن به کلاس و حاضر غائب شدن گرفت. وقتی در عصر پنجشنبهای پائیزی که خورشید نهایت زورش را برای گرم کردن زمین و هوا میزد و نگفته معلوم بود طرفی نخواهد بست از این زور بیخودی که میزند و در …
آن روزهای اولی که قطعه شهدای شهرمان ساخته شد، بازارِ شهادت گرمتر بود و ماه و هفته و حتا گاها روزی نبود که کسی به صورت اسامی شهدای مدفون در گلزار شهدای خوی اضافه نشود و در هشت سالی که جنگ مستقیم بر سر ایرانمان بارید، هر روز و هر هفته و هر ماه و …
خیلی از کارهای مردمِ قدیم روی حساب و کتاب بوده. آنهم آنوقتیکه ابزارهای محاسباتی ِمدرنِ الان و الزام به مهندسیِ طراحی شهری و معماری نوین هنوز وارد معادلات روزمرهی مردم نشده بود و ما مردم مدرنِ امروزی فکر میکنیم که کار مردمان سدههای پیشین، که اکثر قریب به اتفاقشان از قضا درست و به قاعده …
هر قدری که از بودن در بین سر و صدا و شعار و شور و حال و رقص پرچمهای سه رنگ و خوش رنگمان در ۲۲بهمن لذت میبرم، از مراسمهای دولتیای که برای جشنهای انقلاب برگزار میشود، لذت نمیبرم! نمیگویم «بدم میآید» که دچار گیر و گرفت کجفهمان نشوم و شما اصلا فکر کن که …