جنگی که بود، جنگی که هست!

یک آقای جامعه شناس، جائی وسط یکی از کتاب های معروفش که در باره ی جامعه شناسی جنگ ها نوشته، می آورد: «از روزی که جنگی تمام می شود تا پنجاه سال بعد از آن، آثار مستقیم محیطی جنگ را با چشم غیر مسلح می توان رصد کرد.» به عیار آقای جامعه شناس ِ معروف، …

فطریه

دیگر سهراب را صدا نمی کند. افسرده است. خسته است، بی حوصله است… روز ِ عید ِ فطر است. روز عقدکنان است. روز ِ مزد است. افسرده است. خسته است، بی حوصله است… با یک پای بی جوراب و پارچه ای در دست، وسط خیابان ِ براد وی شروع می کند به قدم زدن ِ …

مبارزه!

ماه رمضان است اما ممنوعیت خوردن و آشامیدن و کشیدن سیگار در طول روز فراموش شده است. به نظر می رسد سیگار کشیدن به همراه خلق جمله های کنایه آمیز تنها راه فراموش کردن واقعیت است. احمد، کشاورز جوان اهل فلامیه، با خنده می گوید: « اگر زورمان به اسرائیلی ها نمی رسد، قدرتمان را …

پرده ی آخر عملیات رمضان ( چهارده – سی )

این شُر شُر ِ باران های آخر ماه مبارک انگاری مامور ویژه ی رفت و روب ته مانده ی چرک و چرب روحمان است. پنداری خدا امسال کار دیگری باهامان دارد! که این طور سیل آسا، به صرافت بشور و بسابمان افتاده!!! از دی روز تا به حال که شُر شُر ِ باران و رعد …

سلامٌ هِیَ حَتی مَطلَعِ الفَجر

شب سرت را بالا کن.ببین چقدر چشم از آسمان زل زده و دارد زمین را گاه می کند. همه دارند اینجا را می پایند. خسته هم نمی شوند. مگر اینجا چقدر قشنگ است که این همه نگاه می کنند. صبح که هوا روشن شد تو هم نگاه کن ببین چی بود قضیه.* *. باران خلاف …

گلعذاری زگلستان جهان ما را بس!

وقتی تو رفتی من جانمازم را جمع کردم و غزل سرودم. همه عاشقانه، همه ناب از دستهای غیورت سرودم. و از نگاه خشمگینت! از بیداریهایت که عشق را سرودی عزیز بود. از سنگر و تفنگ از کلام بلیغت که با جهاد و نصرت الله و فتح همراه بود. از تو سرودم تا به خوابی ژرف …

تساوی تنفس و تسبیح

ما خیلی که هنر کنیم، از کلهم اجمعین رمضانت، تشنگی و گرسنگی اش را می فهمیم و تحمل کردنش را. اصلن اینکه گفته ای: ( نفس کشیدن در فضای رمضان، سُبّوحٌ قُدّوس کردن است و خواب هایتان عبادت) کار ما را راه می اندازد! خیلی که هنرمند باشیم، نفس هایمان را عمیق تر می کشیم …

رمضان شروع شده است …

رمضان! شروع شده است. ماه خدا ماه تسبیح نفس ها و عبادت خواب ها. ماه ِ ساعت جدید ِ کار!!ها. فرمایش فرموده اند که از ۹ تا ۲ عصر برویم سرکار. ولی کسی نفرمود؛ کِی ها می آئی سراغمان. کِی ها منتظر آمدنت باشیم. کِی ها به مان سر می زنی و اصلن به مان …