بایگانی برچسب: کتاب

پروانه‌ها گریه نمی‌کنند!

این البته اتفاق خوبی‌ست که به فکر افتاده‌ایم روایتِ آدم‌ها، شغل‌ها، بلاها و رویدادها را از رواق منظر چشم آدم‌های گونه‌گون بشنویم، ثبت کنیم و گاهی هم خوب‌هاش را سوا کنیم و مرتکب کتاب شویم. کم نیستند از نویسندگانِ معاصر که پرچم روایت‌نویسی را بلند کرده‌اند و حقا که زیبا و بجا پرچمی‌ست این عَلَمِ …

به بهانه‌ی انتشار چاپ چهارم از اولین کتابی که نوشتم

بین تکمیل مصاحبه‌ها و شروع نوشتنِ کتابم فاصله افتاد. همه‌ی ۶۰ ۷۰ ساعت مصاحبه را که به ترکی ضبط شده بودند، ترجمه و تایپ شده، یک‌کاسه در یک فایل WORD گذاشته بودم گوشه‌ی دنجی در دستکاپ کامپیوترم و هر روزِ خدا نگاهم گرهِ نگاهش به تماشا که کِی بشود بنشینم به نوشتن‌شان. قبل از آن …

سال‌های بدون تو

آن اوائلی که ازدواج کردیم یک‌روز با عیال علیهاسلام رفتیم دانشگاه‌شان و قضا را رئیس دانشگاه که از قضا استادِ همسرم هم بود و به علیامخدره لطف داشت، ما را دید و به تعارف بردمان دفترش. چند کلامی که حرف زدیم، دستش آمد که عاشق روایت و نوشتن و خواندن و جمع کردن کتابم. (و …

«خوش هاتی مسافر اردیبهشت»

نوشتن مهم است و از وقایع نوشتن مهم‌تر و نوشتن از وقایعِ مهم، بخش مهمی از وظیفه‌ی کسی‌ست که اولا در معرض اتفاقات مهم است و ثانیا بلدست ببیند و بنویسد. مهدی قزلّی که بقول خودش (از قضا مهدی قزلّی است)، این شانسِ چندین و چند باره را داشته که در معرض اتفاقات مهمی در …

خودش خواست “شبیه خودش” شود!

(به بهانه هفتمین سالگرد شهادت شهید حامد جوانی و انتشار چاپ هشتم کتاب شبیه خودش) کتابش برخلاف کتاب‌های قبلی‌م خیلی زودتر از آن‌چه فکرش را می‌کردم سر و شکل گرفت. انگار کسی ایستاده باشد بالای سرِ کار و هی ایراد و گیر و گرفت‌ها را رفع و رجوع کند و آدم‌ها را به هم برساند …

روایت خسرو از ترکِ شیرین

استاد تاریخ‌مان می‌گفت «ما ایرانی‌ها در طول و عرض تاریخ، همیشه کارهای بزرگی کرده‌ایم بدون آن‌که حواس‌مان باشد، کارنامه‌ای از خودمان به جا بگذاریم» و این حرفِ راستِ استادم یعنی که جای خالی روایت و روایت‌نویسی در تاریخ بدجوری دارد به چشم می‌آید. غرض، نشر جام‌جم از وقتی مدیر جدید به خود دید، به روایت …

سلام بر اسماعیل

چهل سال و چند روز پیش در چنین روزی، مردی که چند روز قدم زد روی زمین به اخلاص، گام آخر را از زمین برداشت و رفت تا پا در بهشت برین خدا بگذارد و به بهای خون، تماشای رازی قسمتش شود که جز به اهلش فاش نمی‌شود. معلم بود که شهید شد و آن‌قدر …

سی و سومین بهار کتابِ تهران

بزرگ‌ترین رویداد فرهنگی کشور که هر سال در روزهای زیبای اردی‌بهشت برگزار می‌شد، به عون الله و مَدَدِه، بعد از دو سال تعلیق زیر سایه‌ی کرونا، فردا آغاز می‌شود. ۳۳ اُمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران. و بماند که “نمایشگاه” در این دو سالِ سختِ کرونا، به طرز مجازی و الکترونیکی برگزار شد و اهلش بهتر …

رخ‌نمای اولادِ کاغذیِ ششم

بگذارید همین اولِ کار اعتراف کنم که از یک جائی به بعد، نوشتن می‌شود بخشی از نیاز آدم. یعنی که اگر ننویسد – حالا هر نوشتنی در هر فقره‌ای- امورش نمی‌گذرد و مَن، بعد از آن‌روزی که آمدم این‌جا و شدم مسئول رتق و فتق امور اموات مسلمین، فراغت بیشتری برای فکر کردن و دیدن …

روایت مادری؛ گزارش یک سفر برفی

هفت هشت سال پیش، برای برگزاری نشست معرفی و نقد کتاب یکی از همشهری‌های خوش ذوق دعوت شده بودیم به کتابخانه عمومی حکمت در شهر ایواوغلی. ایواوغلی شهری‌ست در ۳۰ کیلومتری خوی. سرِ سه‌راهی ماکو-خوی-تبریز که چندین و چند شاعرِ محلیِ خوش‌قریحه دارد، هر کدام با یک قطار شعر و جالب‌تر این‌که یکی از شعرای …