آن شب قدری که گویند اهل خلوت ام‌شب است؟

می‌گویم؛ رَ‌بِّ إِنِّی لِمَا أَنزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ‌ فَقِیر + که یعنی؛ الهی! من به هر خیرى که سویم فرستى سخت نیازمندم… . مثل موسی، که عطشان و خسته و زار و نزار و با پای برآبله و از صحرای سینا گذشته و در آستانه مَدیَن و قبل دیدار شعیب، وقتی از سر چاه به …

اُدخلوها بسلامٍ آمِنین

یک‌سالِ قمری از قدر قبلی می‌گذرد. کاش حواس‌مان بود به نعماتی که قدر قبلی مقدرمان کرد و اهلش نبودیم… کاش کریم باز به کرمش کلهم اجمعین معاصی ما را ندید می‌گرفت، آن‌سان که؛ شتر دیدی ندیدی! کاش سهم ام‌سالِ ما از موهبت شب‌های پر از اسرار قدر، دانائی باشد و نه دارائی دنیا و ما …

خنکای ظهور و گرمای آفتاب تموز

دائم دعا می‌کنیم که دیر نشود دیدارمان با دل‌بر و زودتر بیاید آقائی که آمدنش جهان را گلستان می‌کند و می‌دانیم که آمدن منجی و ظهور حضرت حجت، فقط به شعر و اشک و آه و ندبه نیست و جگر شیر می‌خواهد هم‌راهی امامِ موعود و باید در راه آمدنش سر باخت و جان داد …

و ارزقنی حج بیتک الحرام؛ فی عامی هذا و فی کل عام…

هر بار که دم افطار و هنگامِ زمزمه‌ی زیر لبِ دعای قبل گشودن روزه می‌رسم به آن فقره‌اش که می‌خواهد از خدا که رزقِ حجِ بیت‌الحرامش را روزی‌ کند و یادِ پارسال می‌افتم که چه ذوقی داشتم آن‌وقتی که به این‌جای دعا می‌رسیدم و غرور برم می‌داشت که به اراده‌ی خدا چند ماه دیگر لباس …

و ما ادرئک ما لیله القدر..

ربنا خوانی دم افطار شب‌های ماهِ مبارک که از پانزده نوبت بگذرد و عید میلاد کریم آل بیت علیهم‌السلام برگزار شود و ماهِ تمام و کمالِ جا خوش کرده در طاق آسمان از منزلِ بدر به در آید و به لاغری گراید، بوی شب‌های قدر در شب و روزهایمان می‌پیچد و دل‌هُره‌ی این‌که؛ یا رب! …

کریم کاری به جز جود و کرم نداره…

آخر یک‌روز می‌رسد که برای‌تان حرم و برای حرم‌تان گنبد بسازیم. یک گنبد بزرگ. حتا بزرگ‌تر از گنبد بالای مزار امامان سامراء. برای شما که اولین امامِ مدفون در بقیعید و کریم آل بیتِ رسول خدا. گنبدی سترگ و بر فراز، به نشانه‌ی جودی که داشتید و کرمی که خرجِ اهلِ مدینه و اهل عالم …

برای چشمان قشنگِ آرمیتا

من کار به ترکیبِ دولتِ آینده ندارم. کار به سهم‌خواهی و باج‌خواهی و خط بندی و تعیین و کشف این‌که رئیس‌جمهور ِ منتخب، با اصحاب اصلاح است یا نه و چه‌قدر معتدل است و آیا ام‌روز اعتدال به درد انقلاب می‌خورد یا نه، ندارم! کار ندارم که وزیر نفت از کارگزاران خواهد بود و یا …

یاد

درست در گرمائی مثل حرارت این روزهای گرم در جائی که من بودم و تو اتفاقی افتاد که کوتاه بود و بلند. کوتاه بود به قاعده‌ی چند نگاه و چند نوبت چشم بر هم زدن و بلند بود عینِ گیسوی افراشته‌ی باد در دلِ درازیِ شبِ یلدا. ام‌روز اما نه دلی مانده و نه گیسوی …

تعالیتَ یا مُجیـــــر

موسمِ مُجیر که می‌رسد؛ یعنی میهمانی به نیمه‎‌های عمرش نزدیک شده و لیالی قدر نزدیک‌تر شده‌اند و باید فکری به حالِ دلِ خود، به حالِ فردای خود و به حالِ قیامت و حساب و کتابِ عمر ِ به فنا طی شده و به غفلت رفته و به بطالت سپری شده‌ی خود کنیم! موسمِ مُجیر وقتی …