یه مدینه… یه بقیعه…

از وقتی هتل خلوت شده و کاروان‌های “مدینه بعد” راهی مدینه شده‌اند، عوامل خدماتی هم کم‌تر شده‌اند و مدیر ثابت هتل از بچه‌های ما خواسته اوقات سرو غذا کمک حال‌شان باشیم. حاج سعید سرپرست رستوران هتل و مقسّم غذا، بچه‌ی شاه‌عبدالعظیم است و باحال و از لوطی‌های روزگار. شب به شب که نوبت پست ماست، …

حسن

از بین همه ی سرهائی که روز عید قربان در مقابل حمام‌های منا حلق کردم، از تراشیدن سر دو حاجی لذت بردم. یکی حاجی‌ای بود پیرسال از اهالی سیستان که فارسی را سلیس حرف می‌زد و موهایش به سپیدی برف بود و نه آن‌قدر پرپشت که مثل مال حضرت خودمان هفت هشت تیغِ تیز خرجش …

دغدغه‌ی دفع پس‌ماند

دوستی که در کار تعمیر و شارژ و سرویس چاپ‌گر است پری‌روز پای تلفن سفارش داد که اگر گذرت افتاد و به چشمت خورد سی‌دی فرمتر فلان مارک را برایم بگیر و این یعنی حتی در مکه و سفر قبله هم می‌شود دنبال دل‌بستگی‌ها و علائق و تخصصت باشی. غرض، سیستم غیر قابل شرب لوله‌کشی …

مشمول زیارت

ایرانیان شیعه رسم دارند بعد ادای فرائض یومیه و بعد اتمام هیئت و روضه و کلهم اجمعین مراسمات مذهبی‌ای که می‌گیرند، دست به سینه شوند و چهارده معصوم را به سمت قبله و سمت شرق – که می‌شود دست چپ‌شان – سلام دهند. کربلا و شهید خفته در آن را به سمت قبله و بعد …

ضحی

ضحی، دخترک چهار پنج ساله با دامنی گل‌دار و موهای لَخت و بلند و چشم‌هائی آبی به هر نژاد دیگری شبیه بود الا نسل اعرابِ حجازی! شیرین بود و زیبا. با سه بسته آدامس نایت سفید رنگ به بغل و ریال‌هائی مشت شده در کف دست‌های کوچکش که پیاده‌روهای شارع عزیزه را پائین و بالا …

شاگرد شوفر

خالد راننده‌ی سیه چرده‌ی مصری خط هشت نقل و انتقال زائران ایرانی است. قبلا هم چند نوبت مسافرش شده‌بودم. جوانکی سی، سی و پنج ساله که عربی را به قول خودش فُصحَه – روان و سلیس – حرف می‌زند و لهجه‌ی مصری اجل لهجه‌های متنوع عربی می‌داند. ام‌شب رفیقش را هم سوار کرده بود و …

اقتصاد حج

علاوه بر بحث‌های ارزی‌ای که فی‌الحال در داخل ممالک محروسه در جریان است و باعث کلید خوردن دومین سوال از حضرت رئیس جمهور شده و کاهش ارزش پول ملی، در داخل عربستان هم با تورم شدید و افزایش بی‌سابقه‌ی قیمت‌ها مواجه‌ایم. در قیاس با سفرهای قبل، قیمت اجناس در بازار سعودی سیر صعودی چشم‌گیری داشته‌است. …

پله‌پله تا ملاقات حرا

در دل سیاه شب، از بین بتن و میل‌گرد و سیمان و ساخت‌مان‌‌های غول پیکر تنیده درهم که بگذری، می‌رسی به رد پای رسول و علی و خدیجه و جِبریل. آن‌جا که در بین کوه‌های سنگلاخی مکه و جائی حوالی منا، محمد در اعتکاف‌های چهل شبه‌اش کنج تنگ غاری را می‌گزید در ارتقاعی که مشرف …

دل‌تنگ وطن‌ایم شدید…

ایام تشریق که تمام بشود، حاجیان کم‌کم مهیای بازگشت می‌شوند و هر روز که می‌گذرد شهر خلوت و خلوت‌تر می‌شود. از هتل ۲۴ طبقه‌ی دوهزار تختی‌ای که ما ساکن آنیم و روزهای اول سوار شدن به آسانسورش کار حضرت فیل بود و وقت نماز و نهار صف‌های طویل مقابلش شکل می‌گرفت و حاجیان برای سوارشدنش …

غدیرِ غریب

برکه‌ای در حوالی جُحفه که روزگاری پیام‌بر خاتم کنارش وقوف کرد و رسالتش را کنار آن آب‌گیر به اتمام رساند و علیِ مرتضی را برای هزارمین و هزارمین بار به همه شناساند، ام‌روز در سال‌گرد آن واقعه‌ی تاریخی، غریب و مهجور افتاده و کسی حتی تا نزدیکی‌هایش نمی‌تواند برود. می‌خواستیم با بچه‌های پایه‌ی کاروان جیم …