شبیهِ شکلِ تو!

دومین و یا چندمین باری بود که جای حسین، علی صدایم می‌کرد.
وسط بحثی کاملا فنی خواست مثال بزند که من حتی با تو هم رودربایستی ندارم و درآمد که: من اگر لازم باشد با |علی شرفخانلو| هم برخورد می‌کنم و سمت اشاره‌اش را چرخاند سوی من و دید جای علی، حسین نشسته.
حرفش همان طور نصفه ماند و سر چرخاند سمت من که بس که علی و تو شبیه‌ هم‌اید من هی تو را جای علی می‌گیرم…
و من بی‌آنکه بروز دهم،
روی مبل نرم و راحتی که نشسته بودم
پر در آوردم
و کیفور شدم
و خنده دوید روی لبم که
مژده بده! مژده بده!
یار پسندید مرا…

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.