میارزید تعقیب آن یار خوش خرامی که محلت نمیگذارد و نگذاشت و پا تند کردنهایش و مداومتت و از دامت رهیدن و غیب شدنش به؛ زنده شدن خاطرات روزگار جوانیات و اشتباهاتی که سخت شیرینت بودند…؟!
ماه: ژوئن 2013
حین گشت روزانهاش وقتی بلوار مقابل اداره را گز میکرده دیده که از روی صندوق عقب پرایدی داغان، کیسهی آردی سُر خورده و افتاده کف خیابان. تر و فرز کیسه را برداشته و انداخته پشت وانتش و به سرعت رفته پیِ پراید که کیسهی آردش را بدهد و هرچه گازیده و چراغ و بوق زده، …
یادت مانده آن تیرماهِ داغ را که بردمت سر ِ مزار ِ شهدای هفتمِ تیر و “صد دقیقه تا بهشت” را برایت خریدم؟ یادت مانده یک شبه تمام کتاب را خواندی و برش گرداندی که من هم بینصیب نمانم و هر بار که در لابهلای کتابهایم چشمم میخورد به آن، یاد تو میافتم و خنکای …
بعد از اینکه هر رَطب و یابسی را بهکار انداخت که مگر نظرم برای مذاکره و جلبِ نظر ِ استادش جلب کند و طرفی از هیچکدام از راههائی که آزمود، نبست، در آمد که نیتش خیر است و تهِ کار منتهیست به هدفی فرهنگی و اجتماعی و شما – من – که با این سر …
مرکب مرگ، حمید را که دیروز به عوضِ دوستِ تازه دامادش آمده بود سر کار برداشت و برد. در کسری از ثانیه، چند دقیقه بعدِ بازدید صاحبکار و سر صلاه ظهر و در ناممکنترین نقطه برای مرگ… = = = وقتی شب، کوچه پس کوچههای تنگ و تاریک حاشیهی شهر را برای پیدا کردن خانهی …
آی خدائی که آسمان برافراشتی و ترازوی عدل در فراز کردی + آی خدای رحمانِ معلمِ قرآن + ای پروردگار ِ پرورندهی بیان در نطقِ لالِ انسان + ما را به حرمتِ فضلِ رحمانیات، در رحمتِ بیمنتهای ماهِ رسول، ماهِ شعبان غرقه کن و لایقِ دخول در جنت رمضان کن…
از آنروز که نیستی غالبِ هستیات شد؛ از تهران از کولر از بادِ خنکِ ممزوج به بوی پوشال از گرمای بعدازظهرهای دراز از تابشِ ساقههای مستقیم اشعهی آفتابِ نیمروز روی چنارهای کهنسال از سنگفرش خیابانهای پر ازدحام و از هر چیز ترش مزهی با طعمِ گَس بدم میآید!
چو عاشق میشدم گفتم؛ که بردم گوهر مقصود! ندانستم که این دریا چه موج خون فشان دارد… . +
روزی فراموش نشدنی در تاریخ خوی (گفتاری از برادر عزیزم، دکتر علیرضا مقدم- منتشر شده در صفحهی اجتماعی ایشان) سوم تیرماه سالروز حمله ارامنه به شهر خوی و دفاع مردم بیپناه شهر از آن در تاریخ سوم تیرماه ۱۲۹۷ شمسی است. به پاس گرامیداشت یاد و خاطره شهیدان آنروزها، بخشهایی از نوشتهای را که سالها …
بىشک تمدّن اسلامى مىتواند وارد میدان شود و با همان شیوهاى که تمدّنهاى بزرگ تاریخ توانستهاند وارد میدان زندگى بشر شوند و منطقهاى را – بزرگ یا کوچک – تصرّف کنند و برکات خود یا صدمات خود را به آنها برسانند، این فرآیند پیچیده و طولانى و پُرکار را بپیماید و به آن نقطه برسد. …