ماه: فوریه 2012
سیاسی نویسی ِ این چند شب اخیر، آمار بازدید ما را به دو هزار و خورده ای رساند و دوستان ِ پی گیر ِ این صفحات را به وجد آورد و من را نیز. ولی من دوست تر می دارم با همان همراهان دیده و نادیده و شناخته و ناشناخته ی سابق، حرف دلی بزنم …
دی روز آن همه شهید در یک «جبهه» جا شدند! امروز ۳۰ رزمنده که آن همه شهید را به چشم دیده اند در «این همه جبهه» جا نمی شوند… حالا این که بلبشوی متحدان و پایداران و ایستادگان و حامیان و منتقدان و معتدلان تهران است… درد بزرگتر در شهر ۳۰۰۰۰۰ نفری ماست که ۳ …
رفیق اهل بصیرتی که دل ناگران نتیجه ی انتخابات جمعه ی پیش روست، استدلال می کرد که حضرت آقا انتظار تشکیل مجلسی قدرتمند و اهل بصیرت را دارند و چون معتقدند امروز سر پیچ بزرگ تاریخی ای قرار گرفته ایم و چشم ملت ها به مشی ماست و علی الاصول نقش مجلس آینده در این …
در علم اقتصاد، یکی از عوامل مهم و پائین و بالا برنده ی ترخ تورم، تغییر قیمت حامل های انرژی است. یعنی اگر قیمت بنزین و گاز و گازوئیل پائین و بالا شود، به تبع آن قیمت نان و گوشت و تخم مرغ و اسکاج و کاغذ و میلگرد هم پائین و بالا می شود. …
از رفیق صاحب دلی پرسیدم: عیار رأی دادن و انتخاب اصلحت چیست؟ گفت: ملاک رأی من را آهن ربا تعیین می کند! چشم های گرد شده ام را که دید، خنده ای کرد و ادامه داد: آهن ربا را می برم نزدیک کسی که می گویند اصلح است. اگر چسبید می فهمم که هنوز ترکش …
اگر یک سرِّ الهى در میان نباشد، توجّه نفوس و دلهاى مردم هم ممکن نیست. شما ملاحظه بفرمایید، خداى متعال به پیغمبرِ با آن عظمت مىفرماید: «هو الّذى ایّدک بنصره و بالمؤمنین» *؛ یعنى مؤمنین را در کنار نصرت الهى مىآورد! هیچ بُعدى هم ندارد که آدم بگوید که این «بالمؤمنین»، تفسیر جزئى از مفهوم …
کاش شنبه ی هفته ی بعد که می شود سیزدهم برج، زودتر از هر شنبه ی دیگری سر برسد! آنقدر زود که ته مانده ی آبرو و حرمت و حیای حضرات باقی بماند و این هتاکی های سر ِ هیچ! جمع و جور شود و فتنه ای که بوی الرحمن ِ هیزم کشانش از الان …
آنچه که من به شما جوانان عزیز و فرزندان خودم عرض میکنم، این است که بدانید امروز تاریخ جهان، تاریخ بشریت، بر سر یک پیچ بزرگ تاریخى است. دوران جدیدى در همهى عالم دارد آغاز میشود. نشانهى بزرگ و واضح این دوران عبارت است از توجه به خداى متعال و استمداد از قدرت لایزال الهى …
از ساعتی که نشست شروع به ذکر مصیبت هائی کرد که می دانست تجربه شان کرده و می دانم کشیدنشان چقدر سخت است. می دانست می دانم ساعت دو ی ِ بعد از نصف شب، کج کردن سمت مزار شهداء یعنی چه و آشنایم با بغض سنگین شبانه ی در دل سیاهی شب، که فقط …