حُسنت به اتفاقِ ملاحت، جهان گرفت… .
IIIIIIII
تو باز بار دادهای
مثلِ همهی هزار و چهارصد و سی و چند سالی که از نزولت میگذرد.
باز بهارت رسیده
باز بهار، نو شده در گلستانِ همیشه سبزت
باز با صد هزار جلوه برون آمدی که ما با صد هزار دیده تماشایت کنیم…
باز سفره گشادهای
باز بهار شده در آخرین روزهای بهارِ تقویمی و باز بهار بیآنکه به قید و بند تقویم در آید، از در درآمده.
باز قرآنِ مادرم شکوفه داده؛
که بخوانید از قرآنِ محمد هرچه توانید… .
IIIIIIII
یعنی به اتفاق جهان میتوان گرفت؟