قبرش مثل اسمش، مثل زندگیِ پرفراز و نشیبش، مثل قلههائی که پیمود و فتح کرد، مثل کارهای بزرگی که کرد، مثل همهی همهی چیزهائی که او آنها را ساخت و پرورانید، سترگ است.
بینام. بیهیچ نشانهی دیگری. آنقدر که جای نام و نامِ خانوداگی و سال تولد و شهادت و محلش، پرچم سه رنگ ایران را کشیدهاند که؛ چمران یعنی ایران و ایران یعنی چمران… .
انگار هیبتِ “مردِ خالصی که روزی قدم زد در این سرزمین به خلوص”* در مزارش هویدا باشد.
سالها از آرامش چمران میگذرد و من فکر میکنم موجی که دریاها دیده بود و طوفانها تجربه کرده بود چگونه چندین و چند سال است، آرام و صبور، در گوری سترگ آرمیده و مگر موج چمران آرام خواهد گرفت؟
—
*. تعبیر نغزی از غاده جابر، همسر لبنانی شهید چمران