این؛ یک ارادت‌نامه است

آرام و شمرده قدم برمی‌دارد. آرام‌تر و شمرده‌تر حرف می‌زند.
– من بچه سال بودم و خیلی یادم نمی‌آید ولی می‌گویند مرحوم پدرش هم هم‌این گونه بود؛ آرام و متین و موقر –
منبرِ هر شبش را قِسمی به احکام و قِسم دیگری را به حکایت و حدیث برگزار می‌کند و همیشه‌ی خدا، تهِ تهِ حرفش این است که؛ «خدایا ما را به حقیقت اعمال‌مان عارف و آشنا بفرما»
مورد وثوق و محل مراجعه مردم است و اهل شهر حرفش را می‌خوانند.
عالِمی که بر ابزارهای نو مسلط است و کتاب می‌خواند و گره از کار مردم به سهولت و سادگی می‌گشاید و دین و عمل به احکامش را زیبا و متعالی به مخاطب می‌شناساند.
نعمتی که مثلش را کم داریم… .
الغرض، شیخِ ما که شب به شب فریضه‌ی مغرب و عشای ما مبتلا به اقتدای به حضرت‌ ایشان است، اخیرا دست به قلم برده‌اند و از حال و حکایت علمای سَلَف می‌نویسند. از احوال علمای خوی و فرازهای تربیتی و اخلاقیِ تفاسیر و حکایات اخلاقی و عملی. نکاتی که کم‌تر شنیده و کم‌تر خوانده‌ایم. لذتی که برای اهلش فرصتی مغتنم است و امید که نوشته‌های گاه و بی‌گاه حضرت حاج شیخ جمیل هنرور به همین سیاق ادامه پیدا کند و روزی به زیور چاپ آراسته شود.
باری، نوشته‌های ایشان را در کانال تلگرامی‌شان به آدرس: https://telegram.me/abdjamil پی بگیرید.
والله المستعان.

لینک در تلگرام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.