و خداوند حج را ساخت که مردمان در ایامی معلوم از هر سال، از هر سو و از هر نژاد و قبیله و فرهنگ، حول یک نقطهی واحد، گرد هم آیند و دور یک قبله بچرخند و هم را ببینند و از حال هم خبر شوند و آخرین فهم و درک و علم را در قالب لباسی یک دست و یک شکل، به هم عرضه کنند.
ذات حج، آن هم در بیابانی سوزان و بیآب و علف و در دل صخرههائی سخت که هیچ جذبهی گردشگریای برایش متصور نیست و به هیچ خاطر دیگری نمیتوان کسی را از دور دستِ جهان به آنجا کشاند، این است که توحیدِ خالص باشد و آمدن فقط و فقط برای خدا باشد و هدف و جذبهای غیر خدا در کار درگیر نباشد.
و خدا خواسته که مردمِ پنج قاره از چهار سوی عالم، دور هم باشند. بیطبقه. بیتفاخر. بیهیچ برتریِ دیگری. در لباسی یک شکل. در سرزمینی محدود. در روزهائی مشخص. که اصلا یکی از برکات حج همین است. دیدارِ برادران و خواهران ایمانی و شنیدن و گفتن و راه چاره یافتن.
و این دقیقا همان چیزیست که سیستم حاکم بر عربستان مخالف آن است و نه مخالف که دقیقا در جهت عکس آن عمل میکند!
سرزمین عرفات بخش بندی شده است. راهِ مجزائی برای هر قوم کشیده شده که حتا توی راه هم حاجیِ عرب، حاجی اروپائی و آفریقائی را نبیند. هر کشوری و هر اقلیمی محدودهی فنس کشی شدهی خودش را دارد و خارج از آن نه میتواند برود و نه اگر رفت، میتواند برگردد.
کار و هزینه و زمان زیادی لازمست که مسیر حجاج ایرانی به محل رمی جمرات را فنس کشی کنی آن سان که ایرانیها مستقیم بروند داخل جمرات و مستقیم برگردند به محدودهی چادرهای خودشان در منا.
هتل بندی هم همین شکل است. کم پیش میآید دو هتلِ کنار هم پیدا کنی که یکی مال حجاج هندی باشد و آن دیگری مال آفریقائیها.
الغرض، برادران و خواهران ایمانی را یا در صفوف جماعت مسجدالنبی باید ببینی و یا در حلقههای متراکم طواف. که در هیچ کدام، فراغت و راحتیِ عرفات و منا و مشعر نیست که دو برادر دینی، از دو سوی متفاوت دنیا، یک استکان چای باهم بخورند و با فهم و زبانی مشترک، درد دل به هم گویند… .