تلخند زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم …. توسط حسین شرفخانلو در پنجشنبه, نوامبر 13, 2008 این دقیقا متن نوشته شده روی شیشه ی ویترین دکانش بود: رفع موقت(!!!) کم پشتی و طاسی ِ سر برای دامادها! نوشتهی قبلی نوشتهی بعدی نوشتههای مرتبط تلخند جماعت خدا دستهبندی نشده دل نامه عمومی نوستالوژی بیخواهری اِقرَأ كِتابَك تلخند دل نامه روزمرهها پروانهها گریه نمیکنند! تلخند خوی داهی نه خبر؟ دفاع روزمرهها برای برادری که امیر بود….
سُکر 2008-11-15 در 10:19 ب.ظ سردار شهید علی شرفخانلو، توی این نتیجه ی حاصله سهیم بود! جزو اونایی که ما نایبشون شدیم!
دیدگاهها
سردار شهید علی شرفخانلو، توی این نتیجه ی حاصله سهیم بود!
جزو اونایی که ما نایبشون شدیم!