فکر کن وسعت آدم ها به اندازه ی اوجی باشد که وقت فکر کردن، مرغ ِ خیالشان تا آنجا می تواند پر بکشد.
بعد فکر کن همین آدم قرارست روز ِ حساب، راجع به همین وسعت خیال هایش جواب پس بدهد.
حالا یادت باشد:
روزیکه قرارست آنروز ازمان در مورد مثقال های ذره حساب کشی کنند، حتماً در خصوص افق های ذهنی ات هم جواب در آستین داشته باشی.
بعد من کیفور می شوم که قرارست حتی شب اول قبر و روز آخر دنیا – قیامت – راجع به تو! و خیال های ساده ام و آرزوهائی که هرگز برآورده نشدند جواب پس بدهم.
الیسَ الصبحُ بِقریب؟