شکافتن، شکفتن و شکوفه

91.01.06.1.jpg.gif
بهاران از کجاست که روح روییدن و سبز شدن ناگاه، در تن خاک مرده پیدا می‌آید؟
و از کجاست که روح شکفتن، ناگاه از تن چوب خشک، چندین برگ‌های سبز و شکوفه های سفید و آبی و زرد و سرخ برمی‌آورد؟
بهاران رازدار رستاخیز پس از مرگ است و قبرستان‌ها مزارعی هستند که در آنها بذر مردگان افشانده‌اند و جسم تا نمیرد کجا رستاخیز پذیرد.
اگر چشم سِر داشتیم، در هر نهالی که سبزه می زد و در هر جوانه ای که می رویید و در هر شکوفه ای که می شکفت، ذکری از آن روز می یافتیم که بذر اجساد ما در گورها خواهد شکافت و ناگاه سر از قبر ها بر خواهیم داشت و چشم به جهانی دیگر خواهیم گشود.
خلقت چون قلبی که می تپد تجدید می شود و خونِ حیات را در رگهای عالم وجود می دواند. این قلب تپنده در کجاست و چرا می تپد؟
«فطرت» شکافتن است، همچنان که هسته ای می شکافد و نهالی از درون آن سر بر می آورد؛ فطرت شکافتن است، آنچنان که پوست شاخه‌ی درخت می شکافد و جوانه‌ای سر بر می آورد. فطرت شکافتن است چنان که جوانه‌ای می‌شکافد و شکوفه‌ای از دل آن بیرون می آید. شکافتن، شکفتن و شکوفه. چنین است که عالم در خود تجدید می شود … و انسان نیز.
با بهاران روزی نو می رسد و ما همچنان چشم به راه روزگاری نو …
اکنون که جهان و جهانیان مرده اند آیا وقت آن نرسیده است که مسیحای موعود سر رسد؟(۱) و یحیی الارض بعد موتها. (روم/۱۹)
====
۱) فصلی از مقاله ی بلند “روزگاری نو” شهیدسیدمرتضای آوینی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.