روزهای آخر مکه است و باید کمکم جمع کنیم که برویم و مگر میشود و مگر دل میشود کَند و مگر باورت میشود همجواری با چشم سیاه زمین و زمزم دارد به این زودی تمام میشود و یارِ نادیده سیر را باز باید بگذاری و در بیچارگی تمام بروی و باید این چند روزِ باقی …
در یکی از گرمترین اوقاتِ ممکنِ سال، به بهانهی جلسهای مصوب که بناست به طور دورهای در اقصا نقاط کشور برپا شود، سر از اراک در آوردیم. شهری که قبلتر، بارها و بارها از کمربندیِ کناریش عبور کرده بودم، بیآنکه رغبتی به دیدنِ داخلش داشته باشم. به عادت مألوف، دیدار از شهر را از مزار …