در اینهمه سال که این صفحه سر پا بوده، سعی وافر کردهام که سیاست سیاهش نکند. برای من سیاست بیشتر معنی تدبیر میدهد تا دودرهبازی و آن قِسم بازیها که اهلش بهتر بلدند و کارشان به حیله و مکر و حقه نزدیکترست تا تدبیر و تصمیم سازی برای پیشبرد مناسبتر امور. الغرض، پولیتیک نویسیهای این …
ماه: ژوئن 2013
گفت: فراموش نکن که انقلاب بستر ِ تجربههای تلخ و شیرینِ مختلف است. گفت: اصلن بلوغ یعنی همین. گذاری دردناک اما لازم. مثل در آوردن دندان عقل و کشیدنِ آن. و گفت که امیدوار است کشیدنش به جراحی نکشد! – هرچند آن هم تجربهی دیگریست – و نادان است آنکه از تجربههایش سود نبرد…
گفت: اگر آدمتان رأی میآورد اینهمه کارتان سخت نمیشد که الآن شده. اگر کسی که رأیش داده بودید، رئیس جمهور میشد، حمایت از او کار شاقی نبود برای شما که ادعای تولی و تبری دارید و الآن که کس دیگری رئیس جمهور ملت شده و آقا به حمایتش امر کرده، بیا ببین چند مرده حلاجی …
مسئولان ما باید بدانند که: انقلاب ما محدود به ایران نیست. انقلابِ مردمِ ایران نقطۀ شروعِ انقلابِ بزرگِ جهانِ اسلام به پرچمداری حضرت حجت ـ ارواحنافداه ـ است که خداوند بر همۀ مسلمانان و جهانیان منت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد. مسائل اقتصادی و مادی اگر لحظهای مسئولین را …
اکنون که حماسهی سیاسی و نقطه اوج آن در جمعهی بیست و چهارم خرداد با پیروزی ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی به سرانجام رسیده است، هیجان و التهاب روزها و هفتههای رقابت، باید جای خود را به همکاری و رفاقت داده و طرفداران نامزدهای رقیب در آزمون بردباری و متانت و دانایی نیز جایگاه …
از سر ِ زمین یکراست آمده بود مسجد روستا و تا یک ساعت و چهل و پنج دقیقه از بامداد شنبه گذشته، با چشمانی خرابِ خواب و خسته، منتظر بود که کِی نوبتش بعدِ دویست و خوردهای نفر برسد که رأیش را بدهد و برود خانه تا سر ِ بیشام بگذارد روی بالش و اگر …
یکم. ما رأی به اصل نظام و گزینهای دادیم که به ارزشهای انقلاب و پاسداری از خون شهیدان و دفاع از آرمانهایمان نزدیکتر بود. پس پیروزیم. دوم. در آموزههای علمِ سیاستی که از زعمای قوممان آموختهایم، هیچ ربط مستقیم و غیر مستقیمی بین ادای تکلیف و نتیجه موجود نبوده و نیست. پس باز هم ما …
پیرزن که دیگر نایِ ایستادنِ سر پا و رفتن پیاده تا سر صندوق را ندارد سپرده که آدم بفرستم عقبش که در ساعتی که حوزهی اخذ رأی خلوت است، بیاید و رأیش را بدهد و نماند به عصر و شلوغی شعبات. هر بار که وقتِ انتخابی میرسد، با هزار زحمت شمارهام را میگیرد که یادم …
این جمعه که بروم پای صندوقِ رأی، هفدهمین باریست که مُهر انتخابات میخورد به صفحهی یکی مانده به آخر ِ سجلیام. در این چندین و چند سال و در این چندین و چند باری که رفتهام برای شرکت در همراهیِ سیاسی با آرمانِ انقلابی که سهمی از آن دارم، هیچ بار نیاندیشیدهام که نام کسی …
آیا در این واویلای تبلیغ و تخریب و افشا و ائتلاف و فشار جائی هم برای مرد بودن مرد ماندن مردانه ماندن و حتی مردانه رفتن ماند؟ کسی آیا فکرش مشغول فردای امتحانِ انتخابات هست؟ در بین این مردمان مستِ هیاهو کسی هشیار هست؟ کسی بین اقلام تبلیغیاش، اخلاص هم توزیع کرد؟ کسی اصلن اخلاص …