از مصطفای چمران
تا مصطفای احمدیروشن
سی سال فاصله بود.
مصطفای عارف ِ مسلح که شهید شاخص سال شصت بود و مصطفای دانشمند ِ عاشق که ذبیح عظیم سال نود.
که هر دو زیر ظل ِ عَلَم عِلم قد برافراشته بودند و عِلم ِ عمل به عشق را در فیزیک ِ قوهی مستتر بین ذرههای اتم، غنی کردند و کردند تا روزی برسد که پروانهی جانشان به طواف شعاع پر نور شهادت درآید و آنقدر دور بزند و بزند و بزند که به قاعدهی فنا در گریز از مرکز، بیپروایشان کند و تا مسلخ شان ببرد…
از مصطفا تا مصطفا سی سال فاصله است.
و فاصله را تو نه نشان دوری که علامت تداوم بگیر که؛
عَلَم ِ عِلم، بر زمین نمیماند…
و بدان، از محلهی عودلاجان و دبیرستان البرز تا دانشگاه برکلی آمریکا تا صور و بین یتیمان مدرسهی جبل عامل تا کرسی وزارت جنگ و نمایندگی مجلس و دهلاویه… و تا حتی دانشگاه شریف و نطنز و فوردو تا غنای بیست درصدی
این؛ تنها “شهید” است که می ماند!
– – – – –
آیهنوشت:
و “مصطفا” کسان برگزیده را گویند چونان که فرمود: «قُلِ الْحَمْدُ لِلَّـهِ وَ سَلَامٌ عَلَى عِبَادِهِ الَّذِینَ اصْطَفَى»
[بگو: سپاس براى خداست، و درود بر آن بندگانش که آنها را برگزیده است…]
دیدگاهها
بسم الله
چمران ثابت کرد که حرف اسلام در موازی بودن عقل و عشق حرفی بیهوده نیست و میشود عملی اش کرد