پرسیدم: اوضاع بههم ریختهی دنیا و
احوال پریشان شام و حجاز،
گوربهگور شدن سعودیها و فتنهای که دامن بشّارالاسد گرفته را
اگر بگذاریم کنار توصیفاتی که از روزهای قبل ظهور برایمان گفتهای
کورسوی امیدی هست که فرجی حاصل شود و یار سفر برده باز آید؟
گفت: اولن که دنیا بههم ریخته و نریختهاش، فدای ناز نفَس ِ حقِ او.
دُویُّمن، اگر آتش نمیبود، خدا کجا را میخواست برای “ابراهیمش” گلستان و برد و سلام کند؟
سـِیُّمن، مگر قرآن نخواندهای؟ آنجا را که فرمود: « وَ مِنْ آیَاتِهِ یُرِیکُمُ الْبَرْقَ خَوْفًا وَ طَمَعًا وَ یُنَزِّلُ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَیُحْیِی بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا ۚ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَعْقِلُون »
[و از نشانههاى اوست که برق را براى شما بیمآور و امیدبخش مىنمایاند، و از آسمان به تدریج آبى فرو مىفرستد، که به وسیله آن، زمین را پس از مرگش زنده مىگرداند. در این براى مردمى که تعقل مىکنند، قطعاً نشانههایى است.]