با قناعت از همان مستمریِ بخور و نمیری که آب باریکهایست برای گذران زندگی چند سر عائله و رتق و فتق امور جاری، هنوز بعدِ اینهمه سال که از جنگ گذشته و کمکم یاد شبهای جمعه و زیارت شهدا و تجدید دیدارها از یاد خیلیهامان رفته، سالی یکی دو نوبت به قصد قربت و برای عرض ارادتی که بیست ساله است، پردهی قاب آلومینیومی بالای سر چند شهید را عوض میکند.
پیرزنِ همسفر ما در سفر حج، با همهی تنگدستی و نداریاش، سفر حج را از صدقه سر اخلاص و اشکی داشت که وقت تعویض پردههای حجلهی شهدا، قسمتش شده بود… .
دیدگاهها
این “آدمهای خوب شهر” خیلی خوبند.
بسم الله
با سلام خدمت شما
با مطلب جدید ( یادی از شهدا برای حال و روز امروز ما!) بروزیم.
منتظر نگاه های شما هستیم