شیخ رفت پی قرار نهم فروردینش در تهران و مرا با یک سوال اساسی تنها گذاشت که؛
منتخبِ مردم شدن به عنوان سخنگو و احیاگر حق و خدمتگزار ملت چه غنیمت بزرگیست که اینهمه سر و دست برایش در حال شکستن است؟
و فکر کردم؛ آیا پوشیدن رخت نوکری – آن سان که حضرات ادعایش را دارند! – میارزد به اینهمه سینه چاک کردن و هتک حیثیت و باد دادن آبرو؟
و آیاتر اینکه راهی به غیر کسب عنوان برگزیدهی ماراتن انتخابات و جلوس بر صدر آن تکصندل و الباقی صندلیهای چرخان، برای احقاق حق مردم و ارائهی خدمتِ بیمنت به ایشان موجود نیست؟
و نمیدانم چرا کسانِ مدعیِ خدمت، که بارِ عناوین و سوابق فرهنگی و اجرائیشان را تریلی نمیکشد، گوی سبقت را در تخریبِ به جای تبلیغ، از هم ربودهاند؟
حیف ایمان نیمبند و نماز و روزهی نصفه و نیمهمان نیست که به آتش غیبت و تهمت و افترا در این یکی دوماههی مانده به انتخابات و در جمعهای خصوصی و لابهلای لابیهای حضرات رقبا بسوزد و خاکستر شود؟
دیدگاهها
———————————-
سلام.. تشکر از شما به خاطر ارسال مطلبتون
مطلب شما در حرف تو و اورموی انتشار یافت
” ”
با آدرس:
http://harfeto.ir/?q=node/6374
http://urmavi.mihanblog.com/post/85
چشم به راه مطالب خوب شما هستیم.
هدیه سایت حرف تو به شما:
جاوید الاثر حاج احمد متوسلیان: ما باید پرچم اسلام را در آن سوی افق بر
زمین بکوبیم.
یا علی
———————————-
ساده انگاری است اگر فکر کنید موضوع نوکری است. قدرت قویترین شهوتی است که انسان با ان ارضا می شود. پول و زن در مقابل هیچ است
ساده انگاری است اگر فکر کنید موضوع نوکری است. قدرت قویترین شهوتی است که انسان با ان ارضا می شود. پول و زن در مقابل هیچ است