چه تناسخ عجیبی!
درست در روز آخرِ هفتهی دفاعِ مقدس
کسی که نمادِ ملت و نشانِ عظمتِ ارادهی امتِ اسلامیِ ایران است
سر ِ راه بازگشت به وطن
در کوچه پس کوچههای نیویورک
با تلفنِ همراهِ جناب سفیر
قبل از ترکِ شهر
لمیده بر تشکِ چرمیِ لیموزینِ دفتر نمایندگیِ جمهوریِ اسلامی در سازمانِ ملل
وقتی خیابانهای منتهتن دچار ترافیکِ سنگین است
همکلام شود با شیطانِ بزرگ و شیطانِ بزرگ به جای هر حرفِ دیگری
از شلوغیِ شهر و ترافیکِ “خیابانِ براد وِی” از نمادِ ملتِ سختی کشیده از جور استکبار “عــــذر” بخواهد و فقط همین!
این وسط
مهم نیست
تماس با شیطان و شکستنِ تابویِ همکلامیِ گرگ و میش
از طرف ما بوده یا به درخواستِ ایشان… .
خدایت بیامرزد امام
که میفرمودی: “چهگونه میشود ظالم و مظلوم باهم رابطه داشته باشند” و میفرمودی: “رابطهی ما و آمریکا، رابطهی گرگ و میش است” و حضرات از ینگهی دنیا برگشته، خستهگی سفرشان را که در کردند توضیح بفرمایند که آیا گرگ از خویِ گرگیاش برگشته یا لباسِ میش بر تن کرده که اینچنین از دیدارش مسرورند؟ +
دیدگاهها
مطلبی در باب مذاکره نوشتم، البته هول هولکی:
http://shahanagh.blog.ir/post/34