۲۵ اردیبهشت ۱۳۲۷ ه.ش (۱۵ می ۱۹۴۸ میلادی) در اوج غفلت مسلمانان ، رژیم صهیونیستی در سرزمینهای غصب شده فلسطین اعلام موجودیت کرد.
تصرف فلسطین از هزار سال پیش به عنوان یکی از مهمترین اهداف غربی ها مطرح بوده است. به همین دلیل ، آنها جنگهای ۲۰۰ ساله صلیبی را به راه انداختند و در جریان همین جنگها بود که صلیبی ها در سرزمین غصب شده فلسطین دولت فرنگی تاسیس کردند. اما این دولت ، دوام چندانی پیدا نکرد و مسلمانان مبارز موفق شدند دولت غاصب فرنگی را از فلسطین جارو کنند. از اواخر قرن ۱۹ میلادی ، بار دیگر غربی ها درصدد برآمدند فلسطین را به بهانه ای اشغال نمایند و در آنجا دولتی تاسیس کنند. این دوره مصادف با آغاز تکاپوی جنبش صهیونیستی بود. این جنبش که نام خود را از کوهی به نام صهیون یا صیون (کوه خشک و پرآفتاب) گرفته بود ، هدفش این بود که زمینه را برای تشکیل دولت صهیونیستی در فلسطین فراهم کند. طی سالهای ۱۸۸۲ تا ۱۸۹۷ میلادی صهیونیسم جهانی تلاش فوق العاده ای کرد تا به عنوان گام نخست ، تعداد زیادی از یهودیان را به فلسطین انتقال بدهد. این تلاشها ، نتیجه چندان مطلوبی به بار نیاورد. بعد از این مرحله ، تئودور هرتزل که یک روزنامه نگار یهودی در اروپا بود و گرایش های شدید صهیونیستی داشت ، رهبری نهضت صهیونیسم را در دست گرفت.
وی کتابی منتشر کرد و در آن کتاب خواستار تشکیل کشور یهودی در فلسطین شد. در این زمان ، یکی از مهمترین روشی که صهیونیست ها در نظر گرفتند، خرید زمین و مسکن در فلسطین بود. صهیونیست ها به این نتیجه رسیده بودند که تهیه زمین ، یکی از اساسی ترین کاری است که برای تشکیل دولت صهیونیستی لازم است.در سال ۱۸۹۷ هرتزل ، روزنامه دی ولت را برای نشر افکار صهیونیستی تاسیس کرد. در همین سال ، وی موفق شد نخستین کنگره صهیونیستی را در شهر بال سوئیس تشکیل دهد. در کنگره بال سوئیس تصویب شد که در فلسطین ، تشکیلاتی به نام کانون ملی یهود تشکیل شود. در این زمان ، فلسطین بخشی از امپراتوری بزرگ عثمانی بود و به همین دلیل ، صهیونیست ها صلاح ندیدند واژه «کشور» را به کار ببرند و از لفظ «کانون» استفاده کردند تا مسلمانان و دولت عثمانی از نیات شوم آنها با خبر نشوند. هرتزل مدتی بعد در خاطراتش نوشت : اگر بخواهم نتیجه کنگره بال را در یک جمله خلاصه کنم ، باید بگویم که من در کنگره بال ، دولت یهود را پایه گذاری کردم.
اگر امروز این موضوع را افشا کنم ، با استهزای جهانیان روبه رو خواهم شد، ولی احتمالا در چند سال آینده و مسلما در پنجاه سال آینده ، همه متوجه خواهند شد که سخن من درست بوده است.
جالب این است که جنبش صهیونیستی از همان ابتدا با مخالفت جمعی از یهودیان
مواجه شد. مخالفان جنبش صهیونیسم که از یهودیان متعصب محسوب می شدند ، اعتقاد داشتند که بازگشت به ارض موعود باید با کمک مستقیم خدا و مباشرت انبیا عملی شود نه به دست رجال سیاسی.
فرقه سوسیالیست یهود نیز با نهضت صهیونیستی مخالف بود و آن را فعالیتی کاملا ارتجاعی می دانست که ساخته و پرداخته نظام سرمایه داری جهان است.
فرقه سوسیالیست یهود ، معتقد بود که یهودیان باید در هر جا هستند ، در همان جا بمانند و با مردم محل سکونت خود همرنگ شوند. علاوه بر این ، مخالفت های دیگری نیز از سوی یهودیان اروپا ، امریکا و… علیه جنبش صهیونیست ابراز شد که بسیار گسترده بود ولی همان طور که اشاره شده چون سردمداران استعمار و استکبار غرب تصمیم گرفته بودند از طریق جنبش صهیونیستی و به بهانه تشکیل دولت صهیونیستی ، فلسطین را اشغال کنند و آن را کانونی برای تسلط بر کل خاورمیانه بنمایند، مخالفت های گسترده یهودیان را نادیده گرفتند و گروه اقلیت صهیونیستی را به شیوه مختلف تقویت و حمایت کردند تا آنها بتوانند در فلسطین ، رژیم غاصب صهیونیستی را تشکیل بدهند. هنگامی که جنگ جهانی اول آغاز شد، فرصت مناسبی برای استعمارگران غربی و صهیونیست ها پیش آمد تا نیات شوم خود را عملی کنند. در سال ۱۹۱۵ میلادی در گرماگرم جنگ جهانی اول ، انگلیس و فرانسه که علیه دولت عثمانی در حال جنگ بودند ، بر سر تقسیم سرزمینهای تحت اداره دولت عثمانی ، قرارداد معروف سایکس پیکو را امضا کردند. طبق این قرارداد ، فلسطین سهم انگلیس شد و روسیه نیز که از متفقین انگلیس و فرانسه بود، امتیازاتی گرفت و به چگونگی تقسیم سرزمینهای تحت اداره دولت عثمانی ، رضایت داد. هنگامی که انگلیس به فلسطین دست یافت ، با شدت برای تاسیس دولت صهیونیستی زمینه سازی کرد و همه عوامل و عناصر را برای پدید آمدن رژیم صهیونیستی مهیا نمود. در این زمان که همه چیز برای اعلام موجودیت رژیم صهیونیستی مهیا شده بود ، انگلیس از فلسطین خارج شد و آن سرزمین اسلامی را به صهیونیست ها سپرد. صهیونیست ها نیز فورا موجودیت رژیم صهیونیستی را اعلام کردند. هنوز بیش از چند ساعت از اعلام موجودیت رژیم صهیونیستی نگذشته بود که هاری ترومن ، رئیس جمهور امریکا ، دولت صهیونیستی را به رسمیت شناخت و از آن حمایت کرد.
منبع
دیدگاهها
سلام. ان شاالله که به زودی فلسطین برای همیشه از مظلومیت خارچ گردد. در مورد نوشته ی قبلی واقعا تعجب کردم. امروز استاد سر کلاس صحبت می کرد و می گفت که شاید فقط پنج درصد مردم امریکا ایران را می شناسند و من به یاد این نوشته ی شما افتادم. خلاصه این که ای کاش کمی فکر کردن هم در برنامشون بود! التماس دعا
سلام. من هم این روز سیاه رو تسلیت میگم. و به امید روزی که وعده قران عملی بشه و ما دیگه چیزی به نام صهیونیست رو در فلسطین و در هیچ جای دیگه نبینیم
درود بر شما متن شما را خوندم وممنون از کامنت شما من هم به آزادی وشکوه گذشته ایران اهمیت دارم ودوست دارم دوباره مانند زمان کوروش کبیر قدرتمند باشیم اما فکر نمیکنم با وجود احمدی نژاد بتونیم به اون جا برسیم ودر کل این شخص قدرتش را ندارد برای رسیدن به جای بزرگ آرمان بزرگ ورهبر بزرگ میخواهیم ایران مهد آزادی بوده واکنون برای گفتن یک حرف در زندان می افتی ودر مورد اسراییل فکر نمیکنم زمینی که فروخته شده باید در موردش ادعایی کرد بعد از فروختنش وچرا حمله حماس یعنی همون حملات انتحاری در اتوبوسهای دانش آموزان یهود عملیلات شهاد طلبانه است امه جواب اسراییل به آنها میشود تجاوز وقتل عام؟واکنون که دولت مستقل فلسطین تشکیل شده وهمه فلسطینیها به حق خود راضیند چرا امثال حماس دست از خشونت برنمیدارند؟موفق باشید بدرود