راه به راه کسانی بودند که تو انگار کن طلبهاند و صندلی و میز پلاستیکی گذاشته بودند و نشسته بودند سر راه زوار که قرائت حمد و سورهشان را گوش بدهند و اگر لازم بود تصحیحش کنند.
حمد و سورهات را که میخواندی و اگر غلط نداشتی، کاغذی میداند به دستت که یک طرفش سورهی حمد در کادری زیبا نوشته شده بود و در روی دیگرش محل اصابت زبان به کام در حین ادای حرف «ضاد» و «ظاء» نقاشی شده بود و در کادر سفید رنگ کنار آن مینوشتند «قرائه شرعیّه» و یک شیشه عطر بهت میدادند چون قرائتت شرعی و صحیح بوده است.
وقتی در کشوری که ندیدهای کسی برنامهای برای فردای مملکتش داشته باشد و همه به فکر گذران از بحرانها و مصائب و مسائل امروزشان هستند، ایجاد غرفههائی از این دست این حس خوب را بهت میداد که عراق به مدد لطف سیدالشهداء (علیه السلام) دارد به سمت ثبات گام برمیدارد. ان شاء الله.