برای خیلی از ماها آموزهها و هنجارهای اجتماعی به واسطهی هیئت و حضور در دستگاه سیدالشهداء نهادینه شده است. حضور در دستگاه امام حسین برای هیئت بروها بازدارندهی قوی و محکم و مطمئنی بوده و هست. یعنی حسینی بودن برای ایرانیهای هیئتی، صرف گریه و عزاداری و اشک و آه نیست و دوستان لابد یادشان هست سابق بر این در هیئات سنتی، قبل و بعد ذکر مصیبت، اشعار اخلاقی با زمینهای بازدارنده و هشدار دهنده خوانده میشد که مثلا (حسینچی از دروغ بری است) و (عاشق امام حسین نگاه کج به مال و ناموس مردم ندارد) و الخ… .
عراقیها این را فهمیدهاند. نه الزاما از هیئات و مجالس عزای ما. از ظرفیت عظیمی که در دستگاه سیدالشهداء نهفته و دارند هنجارهای اجتماعی و الزامات اخلاقی را بواسطهی عشقی که مردمشان به سید شهیدان دارند در جامعه تزریق میکنند. دقیقا همان چیزی که ما سالها و دههها قبل آن را شناخته و به کار بردهایم.
یکی از نکات جالب سفر استفاده از همین پتانسیل بود. در عراقی که سیستم دفع زباله تقریبا در آن وجود ندارد و هر پسماندی دقیقا در محل تولیدش رها میشود، راه به راه تابلو زده بودند با این مضمون: ( چون من حسینیام؛ محیطم را پاکیزه نگه خواهم داشت!) و مضامینی از این دست و من فکر میکردم، عادت کهنهی شهروندان عراقی را جز با این حربه نمیشود مدیریت و درمان کرد.