۱٫ اگر آل سعود و همپیالههای عربش از شاخ آفریقا تا شبه جزیره توانِ یکجا جمع شدن و اتحاد و تصمیم برای حمله و بازپسگیری حق!! غصب شدهی حکومتهای عربی را داشتند، چرا تا الآن که بیش از پنجاه سال است حق حکومت برادرانِ عربشان در فلسطین لگدمال صهاینه شده، نتوانستهاند ارتش بزرگ عربی را با انبوهی از فانتوم و میراژ و ناو و ناوشکن به آسمان و دریای و زمین سرزمینهای اشغالی گسیل کنند؟
۲٫ اگر دعوا بر سر حقِ ناحق شدهی عبدربه منصور هادی است، چرا مثل این دعوا بر سر حق ناحق شدهی زینالعابدین بن علی و معمر قذافی و حُسنی مبارک و بشار اسد و صدام حسین به راه نیفتاد و امت واحدهی عربی در بهار به قولِ خودشان عربی، به خواب زمستانی رفتند؟
۳٫ اگر عبدربه منصور هادی، نماینده و برآمده از متن یمنیهاست، چگونه است که راضی میشود بمبهای چهل تنی بر سر مردمش فرو بریزد و بمبافکنها را تشویق به ادامهی بمبباران میکند و اصلا چرا نمانده ورِ دلِ ملتش تا باهم از کیان ملت و دولتش دفاع کند و سر از ریاض و قاهره و شاید تلآویو دراورده است؟
—
حالا بماند که اگر تاریخ صد سال اخیر را مرور کنیم متوجه حملات پیاپی عربستان به یمن برای اشغال اراضی حاصلخیز هممرز خواهیم شد و درخواهیم یافت که سه استان خوش اب و هوای یمن سالهاست که تحت سیطرهی آل سعود در آمده و باز بماند که تجربه سالهای اخیر نشان داده که هرجا یک طرف دعوا سعودیهای پا به سن گذاشته بودهاند، بازنده طرفی بوده که آنها هستند و این بار هم به اذن خدا، نصرت نصیب کسانیست که ایمان در دلشان موج میزند… .
وَ لَیَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن یَنصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزِیز +
– – –
آیهی تیتر: +