با یکی تو اینترنت سر همه چی بحثمون می شد.از شهادت و ایثار بگیر تا نفت و سیاست.
پارسال ، سوم خرداد، مرحله دوم انتخابات ریاست جمهوری نصف شبی زنگ زد و از نتایج انتخابات پرسید.
فرداش وقتی خبر پیروزی احمدی نژاد اعلام شد ، گیر سه پیچ داد که باید شیرینی بگیری و بفرستی. به همراه شیرینی ، متن زیر رو نوشتم و براش فرستادم:
««الهم صل علی فاطمه»»
این دومین مکتوب، نه از جنس مکتوب اول است و نه به نیت آن. چه ، اینکه در این مدت،حقیر و جنابعالی بغایت کمال ،همدیگر را شناخته ایم و بارها و به لطایف الحیل ،هم را آزموده ایم.
غرض اصلی این چند سطر و شیرینی همراهش از دید شما پیروزی مردی از فرزندان این آب و خاک است که البته همه امید داریم که کاری کند و طرحی نو دراندازد. اما حقیر نه به جهت پیروزی دکتر ،که به قصد شیرینی کام شما اینها را می نویسم بهمراهش برایتان سوغات تبریز می فرستم. چه اینکه حلاوت اصلی و اصل حلاوت ،نه جمعه سوم تیرست که صبح جمعه ایست که آفتاب مشرقی از کعبه دلها طلوع کند و چشمان شب پرستان را کور!!!
ما در گیر ودار مصائب دنیا آموخته ایم که به هیچ دل نبندیم و به هیچ دل خوش نکنیم.که درد ما دردیست بزرگ و فراقی جانکاه…ما در این روزهای بی آفتاب چه سان چشمهامان روشن کنیم و کاممان را شیرین؟!
اما؛ البته این حوادث تسلسلی و این علل بهم پیوسته ،بی ربط بهم و جدا ازهم نیستند.به زعم حقیر اینها همه در راستای افق طلوع فجرند و به راهی می روند که دورنمای آن روشنیست.
روز احمدی نژاد ، شاید؛ مقدمه ای باشد برای آن روز بزرگ … و این خطای بزرگیست که ما در راه نیل به هدف مرتکب وسیله شویم و مشغول به آن!!!
احمدی نژاد اگر به غایت کمال خدمت و اصلاح برسد ، وسیله ای بیش نیست برای آن هدف مقدس و متعالی … و از اینروست که کسی در راه هدف، ستایش وسیله را نمی کند.که همه اهل معنا ،چشم به بدنبال هدف دارند و بس.
دعا کنیم دست افزاری که اینروزها نامش را احمدی نژاد گزارده اند ، دست افزاری کارآمد و کاری و شائق باشد که این قوم و این زمان نیازمند مبرم ابزارهائیست که بتواند با آنها گامهای بلند بردارد و زمانهای از دست رفته را در نوردد.
برای زمانیکه دیگر آفتاب علیه السلام ، خود خواد آمد.
نیک که بنگریم ،سالهاست که افقی در دوردست قاب چشمان منتظرمان پیداست.
افقی با زمینه ای سبز.سبزینه ای از سرخی
می گویند این روزها خبری خواهد شد…
یا علی مدد
مستدام باد سایه سار ولایت امیر قافله عشق
ارادتمند شما ؛ برادر کوچکتان
… حسین
۸۴/۴/۷
دیدگاه‌ها
ahmadi nejad