و اما در فقرهی دریافتیهای نجومی
“نجومی” مِن قبلِ این، مقیاسی بود برای اندازهگیری فاصلههای طولانی از هم. میگفتند فلان ستاره و سیاره، فلان عدد سال نوری از زمین فاصله دارد. یعنی فاصلهی نجوم در منظومه شمسی و کهکشان راه شیری و سیارات و ستارگانِ پیرامون و بیرون از آن آنقدر زیاد بود که عیار نشان دادنِ دوری بیش از حد و قاعده را به فاصلهی نجوم و سیارات از هم شبیه میکردند و میگفتند فاصلهی فلان چیز از بهمان چیز نجومی است. یعنی که خیلی است.
حالا قبلتر در ادبیات و عالَم ضربالمثلها هم لنگهی هماین دوری را داریم آن جا که میگوئیم:
“خشت اول چون نهد معمار کج
تا “ثریا” میرود دیوار کج”
و (تا ثریا) یعنی تا خیلی دورِ دور.
الغرض دوری دو پدیده از هم در ادبیاتِ شفاهیِ ما ایرانیها با پسوند “نجومی” خوانده میشود.
حالا وقتی طی این یکی دو ماه اخیر که فیش بعضِ حضراتِ دولتی لو رفته که ای دلِ غافل؛ ملت چه نشستهاید که فلان مدیر یقه سفید، فلان میلیون ریال حقوقِ اردیبهشت گرفته و دریافتیِ شب عیدش با احتسابِ پاداش پایان سال شده فلانِ مبلغ که صفرهایش قابل شماره و حساب نیستند، و رسانهها رقمِ درشت دریافتی حضرات مدیرالدوله را میگذارند مقابل دریافتیِ زیر یک میلیونِ فلان کارگر بینام و نشان و فلک زدهی فلان معدن که روزی ۱۲ ساعت در ارتفاعِ منفی دویست متر دارد تیشه به دل خاک میزند که حقوقِ ناچیز سر برجش مگر زخمی از زخمهای زندگیاش را چاره کند، مهم است که نه روی رقم خیره کنندهی فیشهای نجومی، که روی علت و ریشهی پدیدههائی از این دست متمرکز شویم و فکر کنیم که چرا هنوز سی سال از انقلابمان نگذشته، اصل اول مکتب امام که ساده زیستی و عبدِ دنیا و درهم نبودن را فرستادهایم ممج پستوها و تفاخر و تجمل و اشرافیگری مسابقه شده بین آن ها که دستی در آتشِ قدرت و ثروت دارند و کسی غیر رهبر حواسش به ساده زیستی و هم سطح عوام بودن در زندگی شخصی نیست و چرا کسی نشنید و نمیشنود فریادِ رهبر را در چهاردهِ خردادِ نود و چهار که فرمود:
ما اگر از مکتب امام فاصله بگیریم؛ سیلی خواهیم خورد!
– – —
پینوشت:
نوشتن در فقرهی فیشهای نجومی پیشنهاد یکی از دوستانِ همدرد بود. اگر همت و فراغتی باشد، باز از این فقره خواهم نوشت. بعون الله الحی الکریم.