و مرگتان شد معیار؛ عیارِ سنجیدنِ خالصیِ وعده و عمل.
و حسرتی به دلِ آنها که با شما همراه بودند و آنها که نامتان را شنیدهاند و راهتان را شناختهاند و باد، یادِ شما را به کویشان برده.
هان ای شهید!
ای آسوده جان؛
ای که بر کرانهی ازل ایستادهای به تماشای زار
ای آشنای اسرار و ای فاتحِ تماشاگه راز
مگر خدا نفرمود که تو
وقتی برسی – که رسیدهای –
بشارتِ بزرگِ آنهائی میشوی که «لَم یلحَقوا بهم»؟
بگو با ما ماندگان از آن فوز عظیم
بگو از حلاوتِ دیدار با امامِ شهیدان
بگو از آن آب حیات که نوشیدی از دستِ ساقیِ رضوان
” تو
میدانی و میفهمی و میبینی… .”