هنوز که هنوز است، کابوس قیلولههای ظهرگاهیِ تعطیلاتِ عید، تمام شدن روزهای تعطیلی و ماندن تکلیفهای پیک نوروزی است.
دیرکردن
جاماندن
عقب ماندن
از همان کودکی و نوجوانی و تا حتا حالا، ترسِ بزرگ و نهادینه شدهی همنسلهای من است… .
بقول قیصر:
“حرفهای ما هنوز ناتمام
تا نگاه میکنی
وقت رفتن است!
باز هم همان حکایت همیشگی
پیش از آنکه با خبر شوی؛
لحظهی عزیمت تو ناگزیر میشود
آی …
ای دریغ و حسرت همیشگی!
ناگهان
چقدر زود
دیر میشود !”