عرصه‌ی سیمرغ

به میمنت و مبارکی، دیشب دعوت بودیم ولیمه‌ی عروسیِ یکی از آشنایان که تازگی قوم و خویش هم شده‌ایم. قضا را سرمیزی نشسته بودم که از پیر و جوانِ عوامل حج و زیارت دور تا دور نشسته بودند و بیش‌ترشان مو سپید کرده‌ی کاروان داری و حمله‌داری و امور رتق و فتق زیارت اعتاب مقدسه و مشاهد مشرفه و حج و عمره بودند.

یکی دو تاشان هم بودند که همین دو سه روز پیش از حج به سلامت برگشته بودند و حرف حولِ عملیات بعدیِ سازمان حج و زیارت و عوامل و کارگزارانش یعنی زیارت اربعین بود. کاروان دارهای حرفه‌ای، معمولا ایام اربعین را دم لای تله‌ی زائر نمی‌دهند و سال‌هاست هیچ کاروان رسمی‌ای در ایام اربعین ثبت نام و اعزام ندارد. که بردن و برگرداندن سی چهل زائر در ازدحامِ قیامت مثالِ اربعین کار حضرت فیل است! یعنی اگر کسی از کاروان‌دارها دلش پر بکشد و شوق زیارت امام شهید به جانش بیفتد و قضا را اربعین باشد، یکه و تنها راه می‌افتد و می‌رود و برمی‌گردد.

الغرض، حرفِ افزایش افسارگسیخته نرخ ارز شد و کشید به محاسبه‌ی هزینه‌ی سفر اربعینِ امسال و فاکتوری که صادر شد مبلغی شش رقمی و بالای میلیون تومان را نشان می‌داد و از این تفاوت قیمتِ سفر بین پارسال و امسال می‌شد نتیجه دهد که زائر کم‌تری امسال راهی خواهد شد و شوقِ این چند ساله شاید تکرار نشود.

ظریفِ نکته‌دانِ اهل دلی از جمع، در آمد که اولا زیاد جالب نیست که سفر زیارت سیدالشهداء مفت و الله بختکی باشد. ما آدم‌ها قدر چیزهای رایگان به دست آمده را یا نمی‌دانیم یا هم کم می‌دانیم. اصلا چیزی که مفت به دست بیاید قدر دانسته نمی‌شود. وانگهی، ما مردم شیعه‌ای هستیم که پدران‌مان در طول تاریخ و در زمان حکام جور، برای جواز زیارت امام شهید، دست داده‌اند. پا داده‌اند. اصلا سر داده‌اند. یک قران و دوزارِ الان که قابل این حرف‌ها نیست… . مگر مردم امام‌شان را به پول می‌فروشند؟ و حرف درز گرفته شد و تا وقت سرو شام برسد، جمع به نفرات دو تائی و سه تائی که توی گوش هم پچ‌پچ می‌کردند تقسیم شد و یکی‌شان که سرش رفته بود توی گوشی، سر برآورد که چه نشسته‌اید! کنسول‌خانه‌ی ایران در بصره را به آتش کشیدند… . و در کمی از دقیقه، بصره و کنسولگری و فرقه شیرازی، ترند شد در توئیتر و اینستا و کجا و کجا.

و لابلای خبرها و فیلم و عکس‌هائی که بی‌بی‌سی و شیعیان انگلیسیِ هم‌مشرب امپراتوری بریتانیا، دم به دقیقه آپلود می‌کردند در فجازی!، فکری شدم که وقتی دیاثت و بی‌غیرتیِ اصحاب روزنامه شرق نگرفت و شایعه‌ی رذیلانه‌شان در فقره کارگر جنسی در مشهد شعله نکشید و فرونشست، باید آتش دیگری می‌افروختند تا ضدحمله‌شان مقابل حرکت طوفنده‌ی اربعین گُر بگیرد و بصره ایستگاه دوم پس از ناکامی مشهد است!

و فکر کردم، کاش عقل‌شان برسد و بفهمند که نه افزایش هزینه‌ی سفر، نه شایعه‌ی روزنامه‌نگار بی‌غیرتِ شرق و نه ترقه‌بازی در بصره، اتحاد شیعه را مخدوش نمی‌کند و کاش بفهمند که عرصه سیمرغ جولانگه مگسان نبوده و نیست!

و خدا را شکر که دشمنانِ پست فطرت مکتب اهل بیت علیهم السلام، از بین نادان‌ترین مردم روی زمین انتخاب شده‌اند… .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.