افتتاحیه

حمد و سپاس را با ستایش تو آغاز می کنم…
یقین دارم تو مهربان ترین مهربانانی اگه حرف مهر و محبت باشه…
اگه حرف حال گیری باشد تو شدیدترین مجازات ها را می کنی….
صحبت بزرگی پیش بیاد تو از همه بزرگتری،زورت از همه بیشتره….
تو اجازه دادی من صدات کنم،ازت بخوام…پس بشنو….
………………….
تو٬ توی خوبی سابقه داری….
…….
ستایش خدایی را که کسی ضدش نیست،کسی نمی تونه در مقابلش دربیاد…
کسی نمی گه چرا این کار رو کردی یا اون کارو کردی…..
ستایش خدایی را که برای بخشش دستش بازه ، اگه چیزی هم بده کم نمی آد….


…………
من یه کم از اون زیادی نعمت هات رو می خوام،چیزایی که برای من حیاتیه برای تو هیچی نیست…
این همه حال هایی که به من دادی،پرده پوشی کردی ،منو بخشیدی ،منو به طمع انداخته که از تو چیزی بخوام که اصلا لایقش نیستم…
اینکه از رحمتت منو روزی بدی و از قدرتت به من نشون بدی و بتونم اجابت هایت رو بشناسم…
………..
حاجتم رو خواستم، بهم دیردادی،از نادانی سرت داد کشیدم……بازم هیچی بهم نگفتی….
من اقا از تو کریم تر ندیدم ،که بربنده ی پستی مثل من صبور باشد….
(راستی به چی من دلخوشی…؟)
تو منو صدا زدی …..من روم رو برگردوندم….
به من گفتی دوستت دارم ،من با تو دشمنی کردم….. به تو اخم کردم….
هر چی گفتی بیا ،خوبه،بیا تو بغلم….من جلو نیومدم……
انگار من سر تو منت می گذارم…..
با همه ی این حرف ها،اینا مانع از احسان و فضل و جودت نشد….
به بنده ی نادانت رحم کن…
………
الحمد لله مالک الملک،مجری الفلک،مسر الریاح،فالق الاصباح
سپاس خدایی رو که حلمش بعد از علمش قرار داره…می دون اما صبر می کنه…
سپاس خدایی رو که بخشش بعد از قدرتش قرار داره…قدرتش رو هم داره اما می بخشه…
سپاس خدایی را که وقتی هم که غضب می کنه باز هم بردباره…
وقتی داره داد می زنه،مجازات می کنه،می گه یه کمی آروم تر..مال خودمه،این قدرا اندازه ش نیست…
خدایی که هر کاری بخواد می تونه بکنه…
ستایش خدایی رو که هر وقت صدا زدم، جواب داد،خودشو به اون راه نزد،
نه سرش شلوغ می شه ….نه…
انگار فقط مال منه….
زشتی های منو پوشاند…..منم طغیان کردم…
به من نعمتشو زیاد کرد،منم اصلا نگفتم که تو کی هستی…..
(یکی یه لیوان آب به ما می ده ، می گیم دمت گرم…
یه عمریه داره نون و آبمونو می ده اصلا باهاش کاری ندارم……)
چه بسیار موهبت های گوارا به من عطا کرد….( محبت…)
ستایش خدایی را که اگه بخواد آبروی کسی را نگه داره
هیچ کسی نمی تونه آبروی اون شخص رو ببره..
خدایی که درب خونش هیچ وقت بسته نمی شه….گداش رو هیچ وقت رد نمی کنه…
هر کس به هر امیدی بیاد نا امید بر نمی گرده….
خدایی که هر کسی می ترسه، بهش پناه می بره…
ستایش خدایی را که صالحین رو نجات می ده….کسانی که کار نیک می کنن..
( هی نگیم :اومدیم صواب کنیم،کباب شدیم!؟)
خدایی که ضعیف رو بلند می کنه…
…………………….
ستایش خدای را که از خوف و خشیشتش آسمان و اهل آن نعره می کشند(ترعد السماء…)
ستایش خدایی را که زمین هم از ترسش می لرزه….
دریا ها هم از ترسش به موج می افته….
(یه همچنین آقایی به من میگه دوستت دارم ، می گیم کاری باهات ندارم،بذار خوش باشیم…)
ستایش خدایی را که ما را هدایت کرد…
…………………………..
آنچه خواندید فرازهایی بسیار دوست داشتنی ،زیبا و دل نشین از دعای افتتاح بود…
یکی از زیباترین دعاها….

دیدگاه‌ها

  1. ashkbous

    سلام دوست عزیز. امیدوارم که هر روز مطالبتون بهتر از دیروز باشه. به کلبه فقیرانه ما هم سری بزنید. با نامه ای به مدینه ، در انتظار حضور سبزتون هستم .خوشحالی شما خوشحالی ماست. ما را از دعای خیر و نظرات گهر بارتون محروم نکنید.با اجازه تون شما رو در پیوند های روزانه قرار دادم. خوشحال می شم که شما هم ما روقابل بدونین و تو لیست پیونداتون بیارین. یا علی

  2. نایب الزیاره

    با سلام وخسته نباشید .خوشحال شدم که به نایب الزیاره تشریف آوردید منتظر انتقادات وپیشنهادات شما بودم وهستم ولی دلیل اصلی بنده از اینکه دوباره مزاحم شما شدم پوزش ومعذرت خواهی از شما بود
    من منظوربدی از پیامی که داده بودم نداشتم ولی احساس کردم که شما از دست من ناراحت شده اید
    بنده این حدیث:
    حضرت زهرا (س) : خداوند جهاد را موجب عزت و هیبت اسلام ، و صبر را وسیله استحقاق و شایستگی پاداش حق تعالی قرار داد .
    احتجاج طبرسی ، ایران ، انتشارات اسوه ، ج ۱ ، ص ۲۵۸
    را انتخاب کردم چون شما بعد توضیح دادن درموردخود به اینجا رسیدید که :
    و به این می اندیشم که چه سخت است بار پیام شهدا را بر ضمه داشتن و چه گرانست انتقال واژه های مقدسی چون ایثار و شهادت به مردمانی که اینروزها چشم در چشم ما، ما را به هیئت غریبه میبینند…
    ودر مورد مردمانی که …صحبت کردید منظوربنده این بود که برادر گرامی :
    اندکی صبر سحر نزدیک است
    در آخرعرایضم را با این حدیث از مولایم سرور سالار شهیدان به پایان می رسانم
    امام حسین (ع) : سخاوت و بخشش نوعی بی نیازی است .
    ألسخاء غنی .
    تاریخ یعقوبی ، ج ۲، ص ۲۴۶
    باز هم میگویم خوشحال می شوم به نایب الزیاره تشریف بیاورید
    التماس دعا فراوان”نایب الزیاره”

  3. fereshteh amini

    سلام
    میشه اگه عکس از پدر بزرگوارتون دارید توی سایتتون بگذارید
    عکس از زمان جنگ ….
    خواهش می کنم
    آخه من خیلی دوست دارم
    التماس دعا

بخش دیدگاه‌ها بسته شده است.