هزار و سیصد و شصت و نه سال از افشای سِر، بر بالای نِی گذشته است.
از هزار و سیصد و شصت و نه سال پیش تا الان، سر مبارک امام بر بالا بلندای نِی، مثال آن مصباح هدایت و فانوس ِ « راه » نمای کشتی بلا زده ی جان ها و جهان هاست …
و من و فطرت غبار گرفته ام، بعد ِ هزار و سیصد و شصت و نه سال، باز عزم وطن کرده ایم. عزم شهری در مرکز آسمان که دریست از درهای بهشت برین خداوندی در جهنم هولناک و سوزان دنیای مادی…
حکایت ما، قصه ی آن ستاره ی خارج شده از مداریست که به مرکز خواهد پیوست…
کر بلا کربلا ما داریم می آئیم …
دیدگاهها
هنوز در خاکستری این شهر کسی این مصرع را به خاطر دارد.
کربلا کربلا ما داریم می آییم ….
کسی متولد ۱۳۶۱
به فال نیک گرفتیم.
سلامی دیگر
پوستری از بین الحرمین بر دیوار نصب است و هر روز صبح پسرم میگه بابا بریم امام حسین ؟؟؟؟
قسمت میشد ای کاش