مجلس تنهائی

مجلس پنجم: شمایل نیکوی مرگ
قاسم ابن حسن با حسین گفت « آیا من هم در کشته شدگانم؟ »
دلِ حسین بر او بسوخت و گفت « ای پسرکِ من، مرگ نزدِ تو چگونه است؟ »
گفت « ای عمّ، از انگبین شیرین تر. »
گفت « آری، به خدا سوگند. عمِّ تو فدای تو باد. تو یکی از آن مردانی که با من کشته شوند، بعد از آن که شما را بلای عظیم رسد و پسرم عبدالله هم کشته شود. »
کتاب آه
صفحه ی دویست و شصت و دُیَّم.