اکبر هاشمی بهرمانی،معروف به هاشمی رفسنجانی چهره ایست که می توان به جرات در مورد او گفت که کمتر کسی است که او را نشناسد و صد البته در باره او نظر نداشته باشد!!!
نام هاشمی و حاشیه های گاها جنجالی او، هر از گاهی نقل مجالس عام و خاص می شود وکوچک و بزرگ ،هر آنچه از او و درباره او می اندیشند بزبان می آورند. اینروزها هاشمی بار دیگر وبه گونه ای نه البته نو،به صحنه سیاست بازگشته؛ عرصه ای که هشت سال پیش، هشت سال حاکم بلا منازع آن بود و یاد آنروزها دیگربه یادها سپرده می شد.
اما هاشمی بازگشت و البته بازگشتی که به قول خودش ،آمدنیست برای اتمام کارهائی که هشت سال فرصت برای انجامش بود وتمام نشد. بازگشتی که برنامه جدیدی در پی آن نخواهد بود.
سه دوره قبل در چنین روزهائی آخرین باری بود که هاشمی نامزد احراز پست ریاست الوزرائی بود و پوستر تبلیغاتی وی ،طرحی بود با زمینه ای آبی با تصویر زمینه ای از امام و رهبری و جمله معروف امام درباره وی :
هاشمی ذخیره ایست برای انقلاب!
جمله ای که اینروزها حتی خود هاشمی هم از آن استفاده نمی کند و ما هم آنرا کمتر میشنویم!!!
براستی آیا هاشمی که روزهای سختی را با انقلاب گذرانیده ، امروز هم ذخیره ایست برای انقلاب؟؟؟ اینروزها پاسخ به این سوال ، شاید دغدغه آنانی باشد که با دیدی فراتر از افق امروز، فردای انقلاب را رصد می کنند. شاید، شان هاشمی و انقلابی که او و همقطارانش آنرا همراهی کرده اند ، اجل از آن باشد که ذخیره ای مانند وی مصروف این چنین روزهائی شوند…
داروی تلخ کاندیداتوری ، برای هاشمی آنقدر تلخ بود که وی را مجاب به ننوشیدن آن کند!!!…
دیدگاهها
این یک بازی خداحافظیه . . از نیمکت نشینی خسته شده بنده خدا
باش تا صبح دولتت بدمد!!!!!!!