رساله ی حُب!

مادر دو شهید به من گفت: “من بچه هایم را خودم دفن کردم، در خاک گذاشتم و دستم نلرزید.” پدر چند شهید گفت:” اگر چند برابر این ها من بچه داشتم، حاضر بودم آن ها را در راه خدا بدهم.” این چه عنصری است؟ این چه جوهری ست؟ این چه برق درخشنده ای است که خدا در دل حادثه ی شهادت قرار داده است که این جور دنیای تاریک را روشن می کند؟
=======
حضرت آقا. سفر شیراز
کتاب حافظ هفت. اکبر صحرائی. انتشارات سوره ی مهر

دیدگاه‌ها

  1. خسرو

    با سلام
    ارادتمند همیشگی تان
    با ادرسhttp://poorya-90.blogfa.com/ به روز هستم نظراتت ره گشا خواهد یود

بخش دیدگاه‌ها بسته شده است.