ناگهان های سخت و شیرین…

‘هر از گاهی که خیلی دور و برت شلوغ می شود و فکر می کنی یل تک تاز میدانی و محور جمع دوستان، خدا به صورتی کاملن هدفمند و استادانه و ناگهانی، از جائی و جوری که هیچ به عقلت خطور نکند، طوری خلع سلاحت می کند خودت بمانی و خودت. بی هیچ یال و کوپالی و بی هیچ پس رو و پیش رُوی! خدا اگر دوستت نداشته باشد می گذارد در همان هفت قفل غفلت گیر کنی و سیر در هپروت آمال دست نایافتنی ِ طولانی تو را از خود غافل کند و از راه باز دارد. سخت است آدم کژراهه برود و انگار کند درست در مرکز هدایت گام برمی دارد و هر روز که بگذرد این تغافل ضخیم و ضخیم تر شود…
و لذت سیر در مسیر پر پیچ و خم دوست داشتن، به تلنگرهای گاه و بیگاه و بی چاره گی های هر از گاه و ناگهانش است.
اهل معنا خبرشان بیشتر است…

دیدگاه‌ها

  1. ناشناس

    ‘هر از گاهی که خیلی دور و برت شلوغ می شود و فکر می کنی یل تک تاز میدانی و محور جمع دوستان، خدا به صورتی کاملن هدفمند و استادانه و ناگهانی، از جائی و جوری که هیچ به عقلت خطور نکند، طوری خلع سلاحت می کند خودت بمانی و خودت. بی هیچ یال و کوپالی و بی هیچ پس رو و پیش رُوی! خدا اگر دوستت نداشته باشد می گذارد در همان هفت قفل غفلت گیر کنی و سیر در هپروت آمال دست نایافتنی ِ طولانی تو را از خود غافل کند و از راه باز دارد. سخت است آدم کژراهه برود و انگار کند درست در مرکز هدایت گام برمی دارد و هر روز که بگذرد این تغافل ضخیم و ضخیم تر شود…

بخش دیدگاه‌ها بسته شده است.