بین روزهای بی سر و تَهی که نمی دانی چی به چی و کی به کی است، وقتی روزمرگی خونت زده بالا و نمی دانی پریشان حالی ات را درمان چیست، ناگهان می رسی به آیه ای که تا حال هزار بار خوانده ایش و فهمش سهمت نبوده!
وَإِذَا الْجَنَّهُ أُزْلِفَتْ * – و آنگاه که بهشتِ زینتیافته پیش آورده شود. –
دقت کن! تو سوی بهشت نمی روی! این بار این بهشت است که سوی تو می آید… یعنی بهشت را سوی تو می فرستند!
بعد می بینی چند جای دیگر ** عین کلمه «أُزْلِفَتْ» – نزدیک آورده شده – تکرار می شود. و می فهمی خدا این نشانه را سهم روزهای پریشانی تو قرار داده. تا دست دراز کنی و بهشت را که در چند قدمی توست لمس کنی و حالت خوب شود و دلت قرص که همیشه ی خدا، جائی در این نزدیکی ها بهشت مشتاق توست. و فکر کنی خدا چقدر هوایت را داشته که بهشتش را با آن جلال و جبروت، تا چند قدمی تو پیش آورده و پیشکشت کرده… پیش کش تو! تا یادت افتد که خدا عالم را بر حسب قاعده ی محبت آفرید و ساخت…
==================
*.- (سوره ی مبارکه تکویر. آیه ی سیزدهم)
**.- (سوره ی مبارکه ی شعرا. آیه ی نود و سوره ی مبارکه ی «ق». آیه ی سی و یکم)
دیدگاهها
بسم الله
خدایی که از رگ گردن به ما نزدیکتر است،بهشتش هم در یک قدمی ما قرار دارد و ولی مشکل در همین برداشتن یک قدم است.گاهی چقدر سخت میشود بلند شدن و رسیدن به همین بهشت.و سختتر از آن رسیدن به خدایی که از رگ گردن به ما نزدیکتر است…
التماس دعا
بسم الله
چوبهای استعمار دیگر صدا ندارد.!!
استعمار یعنی اینکه قدرت تفکر و انتخاب را از تو بگیرند.!!!
http://shahidekhoy.blogfa.com/post/35