صله

وحید را دوستان قدیمی تر خاطرشان هست ، دوست طلبه ام که آسمون و ریسمون زندگی اش یه جورای بسیار شدیدی به آقا امام عصر علیه السلام ربط داره .
آدرس دقیقش هم می شود پست سازمان ملی انتظارو refresh
امروز دوباره اومده بود خوی.اینکه در این دیدار چند دقیقه ای بین من و وحید و امیر علیه السلام که واسطه فیضش پسر بزرگوارش امام عصر سلام الله علیهما ست ، چه گذشت یه جورای بسیار شدیدتری تاپ سکرت است. فقط همین را داشته باشید که یه عیدی توپ دشت کردیم اونم چی (( … ))
بقول شاعر گفتنی :
گرفتم باده ای از دست مستی
تعال الله چه مستی و چه دستی

انگار تقدیر این بوده که ابر وباد و مه و خورشید و فلک دست بدست هم بدهند که ما امروز عصر یه بار دیگه همدیگه رو ببینیم و بدون اینکه حتی فکرش را هم بکنیم نوازش دستهای گرم حیدری را بر گونه هامان به تماشا بنشینیم و خاکسار عنایت حیدری امیرمومنان شویم و بقول وحید یه دیالیز اساسی بشیم…
این سطرها در حالی به هم می پیوندند که نگارنده را بغضی شیرین در خود گرفته و شادی صله ای که از امیر گرفته ام حسی در من خلق کرده که کلمات و جملات و سطرها وزن تصویر انرا ندارند.
و باز خجسته باد نام خداوند ؛ نیکوترین آفریدگاران ، که تو را آفرید
و نام تو که نیکوترین آفریدگانی

یا حیدر