حرارت یاد حسین – که درود خدا بر او باد –
مال محرم و شب جمعه و هیئت و علم و کتل نیست…
این بیچرا شعلهای که خدا در نهاد ما نهاده
بیوقت و بیچرا
بیآنکه خبر دهد،
میآید و
گــُر میگیرد و
زبانه میکشد و میسوزاند و میرود…
– – – –
و رفیقی پرسید از حالات بهشت و سُرر متقابل و جنت و حور و نعیم
و فکر کردم
جای همهی فردوس برین
یک نسیم از مجلس انس
و زلالی از نم اشکی که بتراود روی گونهی عاشقی که ندیده مفتون حسین شده
میارزد به کلهم اجمعین باغ و بستان بهشتی که رود خروشان عسل و شیر مصفا از زیرشان جاریست…
فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبان +
دیدگاهها
که ندیده …
خیلی خوب بود.