بنویس!

مرد میان‌سال ساده دل که کلهم اجمعین وظیفه‌اش پر و خالی کردن استکان چای خورده شده و خورده نشده است و تِی کشیدن زمین و هر از گاهی که کسی نباشد، جواب دادن به تلفن‌هائی که چیزی از حرف‌های مخاطبان ناشناسش سر در نمی‌آورد، برای خودش یک پا نویسنده است. ریزِ اوضاع و اتفاقاتی را که هر روز برایش می‌افتد را با قرار هیئت رفتن‌ها و نوبتی که برایش توی هیئت می‌نویسند و همه‌ی حرف‌های خوبی را که می‌شنود را می‌نویسد و اگر بتوانی خط خرچنگ قورباغه‌ی ناخوانایش را بخوانی، هم رد طنز در کلماتش می‌یابی و هم آثار جدی بودن و جدی گرفتن حرف‌هائی را که می‌شنود. و من حظ بردم از دیدار مردی با سوادِ کم‌تر از پنجم ابتدائی که بلد است بنویسد و عادت دارد بنویسد و دوست دارد که بنویسد… .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.