و اما پدیدهی غالبِ امسالِ اربعین، “خویشانداز”های چینیِ ارزانِ سیمی بود که بیبلوتوث و با یک فیش به گوشی وصل میشدند و به ده هزار چوق ایرانی معامله میشدند و در یک شکل و چند رنگ راه به راه در معرض فروش بودند برای زائران پیادهی اربعین.
اصولن عکاسی و ثبت لحظات و شکار سوژههائی که در جریان همایش بزرگ اربعین و در مسیر هشتاد کیلومتری نجف تا کربلا، در ابتدای راه و در عبور از دل قبرستان رازآلود و خاص وادیالسلام و تا حوالی عمود سیصد و چهارصد، به جد و به کثرت وجود دارد. بعد از آن به دلیل تکراری بودن صحنهها و اشباع بصری و البته خستگی زائرانی که عادت به آن حجم از پیاده روی ندارند، دوربینها و به تبع آنها ملزومات و تجهیزات جانبیشان غلاف میشوند و باز به هماین علتها که برشمردم بازار خویشانداز فروشها هم کساد میشود و یادم نمیآید بعد از عمودهای چهارصد و چهارصد و پنجاه به بعد، بساط خویشانداز! فروشیای دیده باشم!
در خستگی و مشغولی ذهن به تاول پاها و تعداد عمودهای باقیمانده، در روز دوم و سوم پیادهروی کمتر کسی را بتوان دید که هنوز دوربین به دست دارد و تجهیزات تصویرنگاری اعم از دوربینهای حرفهایِ دو سه کیلوئی و گوشیهای باریکِ اندرویدی و خویشاندازهای ملحق به آن، دردست دارد و این اسباب و آلات در غلافند تا برسی به حومهی کربلا و تابلوهائی که بشارتت میدهد به ماندنِ کم از دو کیلومتر و هزار و پانصد متر و یک کیلومتر و کمتر و کمتر به حرم… .
الغرض؛ “مونوپد” پدیدهی غالبِ امسال که قسمِ جلفی از مدرنتیه بود، در عین تنوعی که به زاویه و حصار ثبت تصاویر زائران میداد، گاهی در صحن و حین خروج و ورود، مُخلّ سلام و ارتباط و اشک زائران دیگری بود که نه برای گرفتن سلفی از گنبد و ایوان حرم که برای زیارت صاحب حرم مشرف شده بودند… .