صادق عاشق

بهار بود و بهشتی‌ترین ماهش؛ اردی‌بهشت که خدا او را به پدر و مادرش داد.
بهار بود و بهشتی‌ترین ماهش؛ اردی‌بهشت که نشست پای سفره‌ی عقد دختری که دوستش داشت و رسید به آرزویش که می‌خواست همسرش سیده باشد و او بشود داماد صدیقه‌ی طاهره.
و بهار بود که رفت.
و بهار بود و اردی‌بهشت و بهشتی‌ترین روزها که صادق آمد
و بهار بود و اردی‌بهشت و بهشتی‌ترین روزها که صادق را لباس تک سایزِ شهادت پوشاندند
و بال به‌ش دادند و تا بهشت پروازش دادند.
اصلا
بهار و بهشتی‌ترین ماهش؛ اردی‌بهشت، برایش آمد داشت.
و درود خدا بر صادقِ عاشقِ شهادت، که دوم اردی‌بهشت به دنیا آمد و چهارم اردی‌بهشت مسافر بهشت شد. و باورمان داد؛ دنیا دو روز است و این دو روز را می‌توان بهشتی بود و بهشتی شد… .
و سلامٌ علیه؛
یومَ وُلِد
و یومَ یموت
و یومَ یُبعث حیّا… .

پی‌نوشت:
این چند خط، حاصل لذتی بی‌مثال است که از شرکت در اولین مراسم سالگرد شهادت مدافع و عاشق حرم، شهید صادق عدالت اکبری بردم.
دست یکان یکان دوستان صادق را که برای سالگرد برادرشان سنگ تمام گذاشتند و یاد شهید را به بهترین خط نوشتند را می‌بوسم.
نوآوری‌ای که در طراحیِ دکور مراسم و پویانمائی‌ای که صادق از بهشت برایمان فرستاده بود، معرکه بود و الحق و الانصاف؛ تاثیرگذار. حاج مهدی رسولی هم عالی خواند و عالی از شهدا گفت. نفسش همیشه به گفتن در مدح شهید و امام شهیدان؛ گرم.
و از خدا برای همه‌شان و همه‌مان، رزقی را طلب می‌کنم که صادق و حامد و همه‌ی هزار شهیدِ مدافع حرم با آن مرزوق شدند. آمین.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.