سالمرگ ستارخان

متاسفانه ستاره های ملی –  تاریخی – قومی ما شده ملک طلق پان … ها و تجزیه طلب ها و …همه اش هم از عرضه انها نیست که هرچه تاریخ رشادت و حماسه داریم را قبضه کرده اند… هیچکس احساس مسئولیت نداشته که افتخارات قومی را درست و در مجرای واقعی آن بشناساند.همین ستار خان و باقرخان معروف عهد مشروطه را جماعت پان ترکیست آنقدر در بوق و کرنا کرده اند و ملعبه سیاست بازیشان ، که خود منهم مدتی فکر می کردم که ستار و باقر هم کسانی بوده اند عین همین بی سر و ته های امروزی که از زور عقده شهرت ، دست به عملیات پارتیزانی می زده اند که مشهور شوند و بوئی از عرق دینی و غیرت شیعه گی نبرده اند…. اینها بود تا اینکه روزی در جائی جمله ای از ستار خان خطاب به سرکنسول روس در تبریز را دیدم: جناب کنسول! من می خواهم هفت دوات را بیاورم زیر بیرق امیرالمونین – علیه السلام –… آنوقت شما از من میخواهید بیایم بروم زیر علم روس؟؟؟ وحذ کردم از صلابت ((سردارملی)) 

راستی تقصیر ماست که قدر ستاره هایمان را ندانسته ایم و نخواهیم دانست. ستار خان و باقر خان که جای خود را دارند.همین شهید چمران خودمان را  که هنوز خیلی نگذشته از شهادتش… امروز، عکس و عقاید نابش شده بازیچه ی گروههای بی اصل و نسب مثلا دانشجوئی و تمثال آن اسطوره و آن عارف مسلح را در مراسمهای کذائیشان درست می کارند کنار عکس ترسوهائی که در ۸ سال جنگ از آبعلی انطرفتر جرات نکردند بروند… بگذریم…  که تا بود چنین بود… 

دیدگاه‌ها

  1. اكبر

    با سلام
    شرمنده که اینبار یک کمی دیر بروز شدمبا مطلب:
    روایت است که هر کسی حمد را بخواند و بر آب بدمد امکان ندارد که مریض شفا نگیرد .
    خوب حالا اینجور که نمی شود هر کسی با دهان آلوده قرآن را بخواند و بخواهد بگوید
    که بر آب می دمم و چرا مریض شفا پیدا نکرد ؟ به تعبیر آقا در الهی نامه:::
    ( انگشتر سلیمانیم داده ای انگشت سلیمانی هم بده ) .

  2. مريم

    سلام علی آل یاسین
    سلام دوست من وبلاگ خوبی دارید استفاده کردم
    به من هم سربزن
    یاعلی.

  3. صبا

    راست گفتید کاش به جای جناحی کردن این بزرگان آنها را برای ایران نگه می داشتیم و می دیدیم که دیگران هیچ جوانی به دنبال الگوی خارجی نمی گردد.

بخش دیدگاه‌ها بسته شده است.